فهیمه قائدی؛ الهام شبانکاره؛ مجید مقدم برزگر
دوره 5، شماره 1 ، مرداد 1395، ، صفحه 35-51
چکیده
مقدمه: پژوش حاضر با هدف پیشبینی تفکر ارجاعی بر اساس تمایز یافتگی خود با واسطه درماندگی آموخته شده در دانشجویان انجام شد. روش: 335 نفر (164 پسر و 176 دختر) از دانشجویان دانشگاه آزاد لار به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و پرسشنامههای تمایزیافتگی دریک (2011)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون (1988) و پرسشنامه تفکر ارجاعی ...
بیشتر
مقدمه: پژوش حاضر با هدف پیشبینی تفکر ارجاعی بر اساس تمایز یافتگی خود با واسطه درماندگی آموخته شده در دانشجویان انجام شد. روش: 335 نفر (164 پسر و 176 دختر) از دانشجویان دانشگاه آزاد لار به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و پرسشنامههای تمایزیافتگی دریک (2011)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون (1988) و پرسشنامه تفکر ارجاعی ارینگ (2010) پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان مبتنی بر روش بارون و کنی (1986) نشان دادند که واکنشسازی عاطفی، همآمیختگی با دیگران و گسلش عاطفی پیشبینی کننده مثبت تفکر ارجاعی و موقعیت من پیشبینی کننده منفی تفکر ارجاعی است. همچنین همآمیختگی با دیگران و گسلش عاطفی، پیشبینی کننده مثبت درماندگی آموخته شده و موقعیت من پیشبینی کننده منفی درماندگی آموخته شده بودند. در نهایت درماندگی آموخته شده، در رابطه بین تمایز یافتگی و تفکر ارجاعی نقش واسطهای را ایفا کرد. نتیجهگیری: به این ترتیب که واکنش هیجانی و موقعیت من بهواسطه درماندگی آموخته شده به ترتیب پیشبینی کننده مثبت و منفی تفکر ارجاعی بودند.
محمد علی نظری؛ مهدی زمانی اصل؛ محمد احمدی
دوره 3، شماره 1 ، تیر 1393، ، صفحه 16-29
چکیده
مقدمه: براساس فرضیه خلق همخوان و نظریه باور، افراد اطلاعات هیجانی خوشایند و ناخوشایند را بهصورت انتخابی پردازش میکنند. هدف اصلی مطالعه حاضر تعیین اثر درماندگی آموخته شده بر بازیابی خاطرات ناخوشایند در اشخاصی است که درمعرض شکست مکرر در حل مسأله قرار گرفتهاند. روش: چهل و پنج شرکت کننده (20 مرد و 25 زن) درمطالعه شرکت داشتند. ...
بیشتر
مقدمه: براساس فرضیه خلق همخوان و نظریه باور، افراد اطلاعات هیجانی خوشایند و ناخوشایند را بهصورت انتخابی پردازش میکنند. هدف اصلی مطالعه حاضر تعیین اثر درماندگی آموخته شده بر بازیابی خاطرات ناخوشایند در اشخاصی است که درمعرض شکست مکرر در حل مسأله قرار گرفتهاند. روش: چهل و پنج شرکت کننده (20 مرد و 25 زن) درمطالعه شرکت داشتند. شرکت کنندگان به طور تصادفی به یکی از سه گروه زیر تقسیم شدند: 1. گروه آزمایشی 2. گروه کنترل 3. گروه انتظار. در ابتدا، نسخه فارسی مقیاس BIS/BAS وایت و کارور (1994)، آزمون خود ارزیابی تصاویر آدمک (SAM) و پرسشنامه سبک اسنادی(ASQ) توسط شرکت کنندگان پر شد. برای همه آزمودنی ها، کلمات هیجانی برای به خاطر سپردن، ارائه شد. سپس به شرکت کنندگان در گروه آزمایشی و کنترل مسائلی ارائه شد. شرکت کنندگان درگروه آزمایشی فیدبک غیر مرتبط با پاسخ برای عملکردشان دریافت کردند، گروه کنترل هیچ فیدبکی دریافت نکرد و گروه انتظار به هیچ مسأل های پاسخ نداد. زمان واکنش، سوگیری پاسخ و حساسیت پاسخ، برای بازشناسی کلمات هیجانی با استفاده از تئوری تشخیص علامت محاسبه شد. یافته ها: تفاوت معناداری در زمان واکنش در میان گروه ها یافت نشد اما سوگیری پاسخ و حساسیت پاسخ در بین سه گروه تفاوت داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد اشخاصی که در معرض درماندگی آموخته شده قرار گرفتند، از راهبرد سهل گیرانه تری در بازشناسی کلمات منفی استفاده کردند.