روانشناسی
زهرا مطلق؛ مهدی خانجانی؛ فرامرز سهرابی
چکیده
همدلی یکی از مؤلفههای بهبود تعاملات بینفردی است که شکلگیری آن از دوران کودکی و در طول تعاملات مراقب و کودک آغاز میشود. به همین دلیل منطقی است که تجربیات مثبت و منفی دوران کودکی را بهعنوان عاملی تعیینکننده در شکلگیری ظرفیت همدلی افراد بدانیم. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطۀ تجارب آسیبزای کودکی با همدلی شناختی و عاطفی با توجه ...
بیشتر
همدلی یکی از مؤلفههای بهبود تعاملات بینفردی است که شکلگیری آن از دوران کودکی و در طول تعاملات مراقب و کودک آغاز میشود. به همین دلیل منطقی است که تجربیات مثبت و منفی دوران کودکی را بهعنوان عاملی تعیینکننده در شکلگیری ظرفیت همدلی افراد بدانیم. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطۀ تجارب آسیبزای کودکی با همدلی شناختی و عاطفی با توجه به نقش میانجی شفقتبهخود بوده است. بدین منظور در یک تحقیق توصیفی و همبستگی 240 نفر از دانشجویان دانشکدههای مختلف دانشگاه علامه طباطبایی تهران بهشیوۀ نمونهگیری سهمی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای ترومای دوران کودکی، همدلی و شفقتبهخود اندازهگیری شدند و با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر تجزیهوتحلیل شدند. نتایج یافتههای پژوهش نشان داد که بین تجارب آسیبزای کودکی با همدلی عاطفی با توجه به نقش میانجی شفقتبهخود رابطۀ معناداری وجود ندارد؛ درحالیکه، تجارب آسیبزای کودکی از طریق شفقتبهخود میتوانند بر همدلی شناختی تأثیر بگذارند. این تأثیرگذاری در رابطه تجارب آسیبزای عاطفی و جسمی در دوران کودکی با همدلی با توجه به نقش میانجی شفقتبهخود، نیز وجود دارد؛ اما، بین تجارب آسیبزای جنسی کودکی با همدلی با توجه به نقش میانجی شفقتبهخود رابطۀ معنادار وجود ندارد که علت آن را میتوان در مکانیسمهای دخیل در فرایند بدتنظیمی هیجانی جستوجو کرد. براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مدل پیشنهادی، رابطۀ بین تجارب آسیبزای کودکی با همدلی شناختی و عاطفی با درنظر گرفتن نقش شفقتبهخود را به خوبی تبیین میکند. یافتههای این پژوهش، اهمیت نقش تجارب آسیبزای کودکی را در شکلدهی فرایندهای فردی و اجتماعی آتی پررنگ میکند.
ستار صیدی؛ حمزه احمدیان؛ مجید صفاری نیا
چکیده
مقدمه: رابطه دیدگاه گیری اجتماعی و خود کنترلی با شخصیت جامعه پسند از موضوعات قابل توجه است.پژوهش حاضر با هدف بررسیمدل ارتباط دیدگاه گیری اجتماعی و خود کنترلی با شخصیت جامعه پسند با نقش واسطه ای همدلی عاطفی انجام شد. روش: طرح پژوهش جزء تحقیقات توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان شاغل در مدارس ...
بیشتر
مقدمه: رابطه دیدگاه گیری اجتماعی و خود کنترلی با شخصیت جامعه پسند از موضوعات قابل توجه است.پژوهش حاضر با هدف بررسیمدل ارتباط دیدگاه گیری اجتماعی و خود کنترلی با شخصیت جامعه پسند با نقش واسطه ای همدلی عاطفی انجام شد. روش: طرح پژوهش جزء تحقیقات توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان شاغل در مدارس شهر سنندج در سال 1396 است که تعداد 425 نفر شرکت کننده، به عنوان نمونه پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، پرسشنامههای دیدگاه گیری اجتماعی(محققی و همکاران، 1395)، خودکنترلی (نیک منش، 1386)، شخصیت جامعه پسند (پنر، 2002) و همدلی عاطفی متعادل (مهرابیان و اپستین، 1972) را تکمیل کردند. دادههای پژوهش با نرم افزار آماری AMOS و با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل نهایی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. مدل تحلیل مسیر مشخص کرد دیدگاه گیری اجتماعی به صورت مستقیم و غیرمستقیم و خودکنترلی به صورت غیرمستقیم بر شخصیت جامعه پسند اثرگذارند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت دیدگاه گیری اجتماعی و خودکنترلی نقش مهمی در جامعه پسندی معلمان دارند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد همدلی عاطفی نقش واسطه ای معناداری برای دیدگاه گیری اجتماعی با شخصیت جامعه پسند و نه برای خودکنترلی ایفا میکند.
منصور بیرامی؛ تورج هاشمی؛ حمید پورشریفی؛ مرتضی عندلیب کورایم
دوره 6، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 43-66
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی برازش روابط علی ـ ساختاری اجبار والدینی و اسناد خطا با بزهکاری با واسطهگری همدلی شناختی و عاطفی در بین مددجویان مراکز اصلاح و تربیت است. روش: بدین منظور در یک طرح پژوهشی توصیفی ـ همبستگی گذشتهنگر، از بین مددجویان کانون اصلاح و تربیت تهران تعداد ۲۵۸ مددجو با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی برازش روابط علی ـ ساختاری اجبار والدینی و اسناد خطا با بزهکاری با واسطهگری همدلی شناختی و عاطفی در بین مددجویان مراکز اصلاح و تربیت است. روش: بدین منظور در یک طرح پژوهشی توصیفی ـ همبستگی گذشتهنگر، از بین مددجویان کانون اصلاح و تربیت تهران تعداد ۲۵۸ مددجو با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان آزمودنی انتخاب شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه خود گزارشی فرزندپروری آلاباما ـ نسخه فرزند (APQ)، مقیاس بهره همدلی بارون ـ کوهن (EQ)، پرسشنامه اسناد خطا گودجانسون (GBAI) و مقیاس جرم و خشونت (CVS) گردآوری شد. اطلاعات گردآوری شده توسط روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزار AMOS-Graphic تحلیل گردید. یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که برازش مدل مفهومی پیشنهادی بعد از اصلاح، مورد تأیید قرار گرفت. بررسی مسیرهای مستقیم ارتباط متغیرهای مورد بررسی نیز نشان داد که مسیر مستقیم متغیر اجبار والدینی به صورت مثبت و متغیر اسناد خطا و همدلی عاطفی به صورت منفی با بزهکاری معنیدار میباشد. با این حال ارتباط معنیداری بین همدلی شناختی و بزهکاری به دست نیامد. به منظور بررسی معنیداری مسیرهای غیر مستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد و نتایج نشان داد که همدلی عاطفی رابطه اجبار والدینی با بزهکاری را به صورت جرئی میانجیگری میکند، ولی بین اسناد خطا با بزهکاری میانجیگری معنیداری به عمل نمیآورد. همچنین نتایج نشان داد که همدلی شناختی بین اجبار والدینی و بزهکاری میانجی معنیدار است ولی به طور معنیدار بین اسناد علی با بزهکاری میانجیگری نمیکند. نتیجهگیری: یافتههای حاصل از پژوهش حاضر میتواند مورد استفاده روانشناسان جنایی، جرمشناسان و سایر متخصصان مرتبط قرار گرفته و در جهت پیشگیری از جرم نقش داشته باشد.