فائزه پور غریب شاهی شهربابک؛ جواد صالحی؛ طاهره الهی
چکیده
مقدمه: همنوایی حافظه زمانی رخ میدهد که حافظه افراد تحت تأثیر یکدیگر قرار بگیرد. معلوم شده که حافظه ما برای محرکهای دارای ظرفیت هیجانی قویتر است و همدلی افراد نیز بر میزان تاثیرپذیری آنها از محرکهای هیجانی مؤثر است. بنابراین، میتوان انتظار داشت ظرفیت هیجانی تصاویر و میزان همدلی افراد بر همنوایی حافظه آنها تاثیر داشته باشد. ...
بیشتر
مقدمه: همنوایی حافظه زمانی رخ میدهد که حافظه افراد تحت تأثیر یکدیگر قرار بگیرد. معلوم شده که حافظه ما برای محرکهای دارای ظرفیت هیجانی قویتر است و همدلی افراد نیز بر میزان تاثیرپذیری آنها از محرکهای هیجانی مؤثر است. بنابراین، میتوان انتظار داشت ظرفیت هیجانی تصاویر و میزان همدلی افراد بر همنوایی حافظه آنها تاثیر داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ظرفیت هیجانی تصاویر بر میزان همنوایی حافظه و بررسی نقش همدلی افراد در این رابطه بود. روش: 400 دانشجوی دختر که به طور تصادفی انتخاب شده بودند از نظر میزان همدلی غربالگری شده، سپس نمونه نهایی براساس تحلیل توان آماری به تعداد 60 نفر به صورت تصادفی از چارکهای بالا و پایین نمرات همدلی انتخاب شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه همدلی عاطفی(QMEE) و یک آزمون حافظه بازشناسی با استفاده از سیستم تصاویر عاطفی بینالمللی (IAPS) استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس مکرر و تحلیل کوواریانس مخلوط (SPANCOVA) دادهها نشان داد که همنوایی حافظه در تصاویر با ظرفیت هیجانی منفی نسبت به سایر سطوح ظرفیت هیجانی کمتر رخ داده است (005/0> p). بین افراد دارای همدلی زیاد و کم در میزان همنوایی حافظه در تصاویر با ظرفیت هیجانی مختلف تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: با وجود آن که تفاوتی در میزان همنوایی حافظه بین افراد همدل بالا و پایین مشاهده نشد، افراد در تمام ظرفیتهای هیجانی دچار همنوایی حافظه میشوند اما این همنوایی در اطلاعات فاقد بار هیجانی بیشتر است.
الهه معماریان؛ داود معنوی پور؛ مجتبی صداقتی فرد
چکیده
مقدمه: پایین بودن خودکارآمدی و پرخاشگری در ﻫﻤﻪ فرهنگها دﯾﺪه میشود و از شایعترین ﻣﺸﮑﻼت در دانشآموزان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎراﺣﺘﯽ و ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ دﯾﮕﺮان ﺷﺪه و ﺑﻬﺪاﺷﺖ رواﻧﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﻣﺨﺘﻞ میکنند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمندسازی روانی-اجتماعی بر پرخاشگری و خودکارآمدی ...
بیشتر
مقدمه: پایین بودن خودکارآمدی و پرخاشگری در ﻫﻤﻪ فرهنگها دﯾﺪه میشود و از شایعترین ﻣﺸﮑﻼت در دانشآموزان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎراﺣﺘﯽ و ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ دﯾﮕﺮان ﺷﺪه و ﺑﻬﺪاﺷﺖ رواﻧﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﻣﺨﺘﻞ میکنند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمندسازی روانی-اجتماعی بر پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 125110 نفر دختر بودند و با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 90 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه (هر گروه 30 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروههای آزمایش تحت هر کدام 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مدیریت خشم و آموزش توانمندسازی روانی-اجتماعی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دستآمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان اعمال کردند (05/0>P). افزون بر این نتایج نشان دهنده آن بود که آموزش گروهی مدیریت خشم اثربخش تر از گروه توانمندی روانی-اجتماعی در کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی بود(05/0>P). نتیجه گیری: میتوان نتیجه گیری کرد که، آموزش مدیریت خشم و توانمندی روانی-اجتماعی را به عنوان ابزارهای حمایتی و مؤثر جهت کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی به شمار آورد و از آن به ویژه برای نوجوانان سود جست.
پروین کدیور؛ غلامرضا صرامی؛ زهرا اشعری
چکیده
مقدمه: این پژوهش به آزمون مدلی در رابطه با رشد وجدان در اوان کودکی میپردازد. چگونگی ارتباط دو مبنای رشدی محیط تربیتی و ویژگیهای سرشتی کودک در رشد وجدان اخلاقی او همواره مورد مطالعه پژوهشگران بوده است. در این مقاله برای بررسی ارتباط میان عوامل درونی و محیطی در رشد اخلاقی کودک، نقش متغیر کنترل تلاشمند در رابطه تعامل مادر ـ کودک ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش به آزمون مدلی در رابطه با رشد وجدان در اوان کودکی میپردازد. چگونگی ارتباط دو مبنای رشدی محیط تربیتی و ویژگیهای سرشتی کودک در رشد وجدان اخلاقی او همواره مورد مطالعه پژوهشگران بوده است. در این مقاله برای بررسی ارتباط میان عوامل درونی و محیطی در رشد اخلاقی کودک، نقش متغیر کنترل تلاشمند در رابطه تعامل مادر ـ کودک و رفتار سازگار با قانون و همدلی که دو جنبه از وجدان هستند، بررسی میشود. روش: بدین منظور 515 کودک پیشدبستانی، به طور تصادفی انتخاب شدند و مادران آنها پرسشنامههای مربوط به هر سه متغیر را پاسخ دادند. با استفاده از روش تحلیل مسیر برای دو متغیر وابسته همدلی و رفتار سازگار با قانون و زیرمقیاسهای تعامل مادر ـ کودک شامل نزدیکی (تعامل مثبت)، وابستگی و تعارض و زیرمقیاسهای کنترل تلاشمند، شامل بازداری درونی، تمرکز توجه، خوشایندی محرکها و حساسیت ادراکی، اثرگذاری تعامل مادر ـ کودک بر ابعاد وجدان در 24 مسیر بررسی شد. شاخصهای برازش در همه مسیرهای پیشنهادی مدل، به جز یک مورد، معنادار و مناسب بود. یافته ها: در مجموع، نتایج آزمون مدل، نشان میدهد که تعامل مثبت مادر ـ کودک با واسطه کنترل تلاشمند بر همدلی و رفتار سازگار با قانون در سن پیشدبستان تأثیر دارد. همچنین نتایج پژوهش، فقدان نقش واسطهای کنترل تلاشمند کودک را در رابطه مؤلفه وابستگی مادر ـ کودک بر رفتار سازگار با قانون کودک نشان میدهد. نتیجه گیری: این پژوهش، نقش و اهمیت عاملیت، به ویژه کنترل تلاشمند را در سن پیشدبستان، برای نتیجهبخش بودن تعامل مثبت با مادر در درونیسازی ارزشهای اخلاقی نشان داد.
وحید نجاتی*؛ هادی ناصرپور؛ عباس ذبیح زاده؛ مانا رشیدی
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1393، ، صفحه 7-18
چکیده
مقدمه: شواهد پژوهشی ناهمخوانی پیرامون نقصان نظریهی ذهن به عنوان یکی از فرضیههای سببشناختی در جامعهستیزی وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی توانایی نظریهی ذهن و همدلی در محکومین دادگاههای کیفری و مقایسهی آن با افراد عادی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع علیمقایسهای بوده است. در این پژوهش تعداد 40 ...
بیشتر
مقدمه: شواهد پژوهشی ناهمخوانی پیرامون نقصان نظریهی ذهن به عنوان یکی از فرضیههای سببشناختی در جامعهستیزی وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی توانایی نظریهی ذهن و همدلی در محکومین دادگاههای کیفری و مقایسهی آن با افراد عادی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع علیمقایسهای بوده است. در این پژوهش تعداد 40 نفر از محکومین دادگاههای کیفری و 40 نفر از جمعیت عمومی به شیوه نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونههای این پژوهش انتخاب شدند. از آزمون عصب روانشناختی ذهنخوانی از طریق تصویر چشم بارون- کوهن (RMET) و مقیاس واکنشهای بینفردی (IRI) برای جمعآوری دادهها استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نیز برای مقایسه میانگین توانایی دو گروه در نظریه ذهن و همدلی به کار برده شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان میدهد که تفاوت معناداری در توانایی ذهنخوانی افراد دو گروه وجود دارد، چنانکه عملکرد محکومین دادگاههای کیفری در آزمون ذهنخوانی معناداری پایینتری از همتایان عادی آنها دارد. تفاوت معناداری بین توانایی همدلی دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر نقصان در توانایی نظریه ذهن میتواند به عنوان یکی از فرضیههای سببشناختی در ارتکاب رفتارهای بزهکارانه و جرایم کیفری مورد بحث قرار گیرد.