روانشناسی بالینی
صابره بهشتی مشهدی؛ حسین زارع
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطهی ساده ی نوع افکار مزاحم(درون زاد-واکنشی) با نشانههای وسواس فکری عملی، با توجه به نقش میانجی ارزیابیهای شناختی، پاسخهای هیجانی و راهبردهای خنثیسازی در نمونههای غیربالینی ایرانی بوده است. روش: بدین خاطر نمونهای متشکل از جمعیت بهنجار شهر مشهد (509 کل، 346 زن، 163 مرد) با پرسشنامه افکار مزاحم پوردون ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطهی ساده ی نوع افکار مزاحم(درون زاد-واکنشی) با نشانههای وسواس فکری عملی، با توجه به نقش میانجی ارزیابیهای شناختی، پاسخهای هیجانی و راهبردهای خنثیسازی در نمونههای غیربالینی ایرانی بوده است. روش: بدین خاطر نمونهای متشکل از جمعیت بهنجار شهر مشهد (509 کل، 346 زن، 163 مرد) با پرسشنامه افکار مزاحم پوردون و کلارک بخش اول، پرسشنامه ارزیابیهای شناختی، پاسخهای هیجانی و راهبردهای خنثیسازی افکار مزاحم و پرسشنامه علائم وسواسی جبری OCI-R، مورد بررسی قرار گرفتند. دادههای به دست آمده بر اساس همبستگی پیرسون و آزمون مدل معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش بیانگر آن بود که افکار مزاحم هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم (از طریق ارزیابیهای شناختی، پاسخهای هیجانی و راهبردهای خنثیسازی) با نشانههای وسواس فکری عملی ارتباط دارد. نتیجه گیری: مدل مفروض بعد از اصلاح نهایی، مبتنی بر تاثیر افکار مزاحم (درون زاد-واکنشی) بر نشانههای وسواس فکری با توجه به نقش میانجی گری متغیرهای ارزیابیهای شناختی، پاسخهای هیجانی و راهبردهای خنثیسازی در نمونههای غیر بالینی ایرانی با دادههای تجربی برازش قابل قبولی دارد.
روانشناسی بالینی
طاهره لطفی زاده؛ میر شهرام صفری؛ حسین زارع؛ کامبیز پوشنه؛ محمد حسن آسایش
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه پارادوکس درمانی بر کارکردهای رفتاری، تنظیم هیجان و عملکردهای مغزی به وسیله اف نیرز در درمان ترس از پرواز انجام شد. طرح پژوهش حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه آزمایش (آموزش پارادوکس درمانی) و یک گروه گواه (هر گروه 13 نفر) با آزمون پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه پارادوکس درمانی بر کارکردهای رفتاری، تنظیم هیجان و عملکردهای مغزی به وسیله اف نیرز در درمان ترس از پرواز انجام شد. طرح پژوهش حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه آزمایش (آموزش پارادوکس درمانی) و یک گروه گواه (هر گروه 13 نفر) با آزمون پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل افرادی بود که ترس از پرواز داشتند و در سال 1402 در شهر تهران طی فراخوانی از آنها دعوت به همکاری شد. از پرسشنامه ترس از پرواز، پرسشنامه تنظیم هیجان و طیف نگاری کارکردی مادون قرمز نزدیک (اف نیرز) برای گردآوری دادهها استفاده شد و همچنین از پروتکل 5 جلسهای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) برنامه پارادوکس درمانی برای مداخله استفاده شد. دادهها با روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تی-تست تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها حاکی از آن بود که برنامه پارادوکس درمانی باعث بهبود کارکردهای رفتاری شد و همچنین میانگین سیگنال کنتراست اکسیهموگلوبین کانالهای نیمکره چپ در پس آزمون، کاهش معناداری نسبت به پیش آزمون داشته است (05/0>p) اما بر روی تنظیم هیجان اثربخشی معناداری نداشت (05/0<p). در مجموع برنامه پارادوکس درمانی دارای اهمیت زیادی در بهبود ترس از پرواز است و میتواند کارکردهای رفتاری و عملکرد مغزی فرد را ارتقا ببخشد و میتوان از این روش برای درمان ترس از پرواز استفاده کرد.
روانشناسی بالینی
الهه صادقی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر روی خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامههای خودآگاهی هیجانی ریفی و همکاران (2008)، مشکلات بین فردی انگلس و همکاران (2005) و پرخاشگری باس و پری (1992) 30 نفر از ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر روی خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامههای خودآگاهی هیجانی ریفی و همکاران (2008)، مشکلات بین فردی انگلس و همکاران (2005) و پرخاشگری باس و پری (1992) 30 نفر از زنانی که دارای پرخاشگری بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته یک بار) فنون CFT را بر اساس بسته آموزشی گیلبرت آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. پس از اجرای CFT، مبدأ خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری اعضای هر دو گروه مورد اندازهگیری قرار گرفت. تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و تک متغیری (آنکوا) برای تحلیل دادهها استفاده شد. F محاسبه شده هم در تحلیل مانکوا و هم در تحلیل آنکوا برای متغیرهای خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری در هر دو گروه تفاوت معنادار را نشان داد. یافتههای این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهشهای مشابه حاکی از آن است، روش CFT میتواند نقش موثری در افزایش خودآگاهی هیجانی و کاهش مشکلات بین فردی و پرخاشگری زنان پرخاشگری داشته باشد.
روانشناسی بالینی
فاطمه ارسطو؛ ایران داودی؛ بهرام پیمان نیا
چکیده
مقدمه: این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری جهتگیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطافپذیری شناختی انجام گرفت. روش: در این مطالعه از میان تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز ۲۰۸ نفر بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری جهتگیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطافپذیری شناختی انجام گرفت. روش: در این مطالعه از میان تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز ۲۰۸ نفر بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و موردمطالعه قرار گرفتند، جهت جمعآوری دادهها از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه جهتگیری منفی نسبت به مشکل، پرسشنامه افکار تکرارشونده، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه انعطافپذیری شناختی استفاده شد. روش پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. تجزیهوتحلیل دادهها و ارزیابی مدل توسط نرمافزارهای AMOS و SPSS صورت گرفت . یافتهها: نتایج تحلیل بیانگر تأیید مدل کلی ارتباط بین علائم اختلال اضطراب فراگیر و عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری جهتگیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطافپذیری شناختی بوده است. همچنین یافتههای حاصل از پژوهش ضمن تأیید اثر مستقیم عدم تحمل بلاتکلیفی بر علائم اختلال اضطراب فراگیر، جهتگیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده و حساسیت اضطرابی نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی از طریق میانجیگری جهتگیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، انعطافپذیری شناختی به طور غیرمستقیم با علائم اختلال اضطراب فراگیر مرتبط است. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش، حاکی از این بود که این روابط به صورت مدل می تواند علائم اختلال اضطراب فراگیر را پیش بینی کند. بنابراین استفاده از مداخلاتی برای بهبود این ویژگی ها میتواند در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثر باشد.