نسیم سعید
چکیده
مقدمه: هدف از این تحقیق تعیین تأثیر آموزش حل مسئله بر راهبردهای مقابله بر استرس و مسئولیتپذیری دانشجویان است. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی با گروه شاهد و آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون ـ پس آزمون است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان کارشناسی آموزش از دور است که با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر ...
بیشتر
مقدمه: هدف از این تحقیق تعیین تأثیر آموزش حل مسئله بر راهبردهای مقابله بر استرس و مسئولیتپذیری دانشجویان است. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی با گروه شاهد و آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون ـ پس آزمون است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان کارشناسی آموزش از دور است که با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از بین این افراد انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) گمارش شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس لازاروس و فولکمن (1988) و پرسشنامه مسئولیت پذیری نعمتی (1387) است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: دادههای جمع آوری شده توسط نرم افزار Spss و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند، نتایج تحلیل نشان داد آموزش حل مسئله بر ابعاد راهبردهای مقابله با استرس (راهبردهای مسئله مدار و هیجان مدار) و همچنین مسئولیت پذیری دانشجویان تأثیرگذار است و گروه آزمایش بعد از آموزش بیشتر از روشهای مسئله مدار استفاده کرده بودند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه مسئله مداری میزان توانایی افراد برای مواجه با مسائل روز آنهاست و بر اساس نتایج تحقیق آموزش حل مسئله می تواند این توانایی را در دانشجویان افزایش داده و باعث ارتقاء توانمندی های آنها برای مواجه با مشکلات و حل آنها باشد توصیه می شود، آموزش حل مسئله در تقویت مهارتهای دانشجویان مورد توجه قرار گیرد و از طریق برنامههای آموزشی و دانشگاهی پرورش یابد.
مجید صفاری نیا؛ رقیه محمدی؛ سمیرا حسن زاده پشنگ
دوره 5، شماره 2 ، دی 1395، ، صفحه 120-135
چکیده
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط توانایی ذهن آگاهی و ذهنخوانی با هر یک از سبکهای تصمیمگیری منطقی، اجتنابی، وابسته و شهودی در دانشجویان بود. روش: بدین منظور 182 دانشجو (71 مرد و 111 زن) به روش تصادفی چندمرحلهای از دانشگاههای شهرستان بناب انتخاب شدند و پرسشنامههای سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس (1995)، پرسشنامه مهارت ذهن آگاهی ...
بیشتر
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط توانایی ذهن آگاهی و ذهنخوانی با هر یک از سبکهای تصمیمگیری منطقی، اجتنابی، وابسته و شهودی در دانشجویان بود. روش: بدین منظور 182 دانشجو (71 مرد و 111 زن) به روش تصادفی چندمرحلهای از دانشگاههای شهرستان بناب انتخاب شدند و پرسشنامههای سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس (1995)، پرسشنامه مهارت ذهن آگاهی کنتاکی (KIMS) و آزمون ذهنخوانی از طریق تصویر چشم (RMET) را تکمیل کردند. یافتهها: طبق یافتهها، توانایی ذهن آگاهی و ذهنخوانی با سبکهای تصمیمگیری منطقی و شهودی رابطه مثبت و با سبک وابسته رابطه منفی معناداری داشتند. توانایی ذهنخوانی با سبک اجتنابی نیز رابطه منفی معناداری داشت. همچنین، سبکهای تصمیمگیری منطقی و وابسته، توسط هردو متغیر ذهن آگاهی و ذهنخوانی، قابل پیشبینی بودند؛ اما سبک اجتنابی و شهودی را فقط توانایی ذهنخوانی پیشبینی میکرد. نتیجهگیری: بنابراین به نظر میرسد با آموزش مهارت ذهن آگاهی و تقویت توانایی ذهنخوانی، میتوان تصمیمگیری در افراد را بهبود بخشید.
جعفر بهادری خسروشاهی؛ تورج هاشمی نصرت آباد؛ جلیل باباپور خیرالدین
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1393، ، صفحه 44-54
چکیده
مقدمه: سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه مطرح شده است. در واقع طرح این رویکرد نشان دهنده نقش و اهمیت آن در زمینه سلامت و بهزیستی روانشناختی است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه سرمایه اجتماعی با بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه تبریز بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ...
بیشتر
مقدمه: سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه مطرح شده است. در واقع طرح این رویکرد نشان دهنده نقش و اهمیت آن در زمینه سلامت و بهزیستی روانشناختی است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه سرمایه اجتماعی با بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه تبریز بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز به تعداد 15000 بودند که از این میان تعداد 400 نفر (200 پسر، 200 دختر) بر اساس جدول مورگان و به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه سرمایه اجتماعی دلاویز و بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت و معنیدار دارند. از سویی، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن قادرند تغییرات بهزیستی روانشناختی را بهطور معنیداری در دانشجویان پیشبینی کنند. نتیجهگیری: بر اساس دادهها، افرادی که سرمایه اجتماعی مطلوبتری داشته از بهزیستی روانشناختی بالاتری نیز بهرهمند هستند.
محمود کمالی زارچ؛ حسین زارع؛ سمیه السادات علوی لنگرودی
دوره 1، شماره 2 ، دی 1391، ، صفحه 14-31
چکیده
پژوهش حاضر با هدفِ بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی برباورهای معرفتشناختی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد درسال تحصیلی 91-1390 انجام گرفت که از لحاظ هدف در طبقهی تحقیقات کاربردی و از لحاظ روشِ گردآوری دادهها در قالب تحقیقات آزمایشی قرار میگیرد. جامعهی آماری شامل کلیهی دانشجویان دورهی کارشناسی دانشگاه یزد به ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدفِ بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی برباورهای معرفتشناختی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد درسال تحصیلی 91-1390 انجام گرفت که از لحاظ هدف در طبقهی تحقیقات کاربردی و از لحاظ روشِ گردآوری دادهها در قالب تحقیقات آزمایشی قرار میگیرد. جامعهی آماری شامل کلیهی دانشجویان دورهی کارشناسی دانشگاه یزد به تعداد 11052 نفر بوده است. طی مراحلِ روش نمونهگیری تصادفی خوشهایِ مرحلهای، دانشجویانِ دو کلاس از رشتهی علوم تربیتی به عنوان گروههای نمونه انتخاب و در مراحل بعد به تصادف به گروههای آزمایش و کنترل اختصاص یافتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی معرفتشناختی شومر (1992) با 63 گویه و پروتکل آموزش تفکر انتقادی براساس دیدگاه هایپل (1984)، فیشر (2005) و مایرز (1986) در قالب شش جلسه آموزش دو ساعته بوده است. برای توصیف دادهها وتحلیل فرضیههای تحقیق از شاخصهای آمار توصیفی و روش آماری تحلیل کوواریانس (پس از بررسی پیش فرضهای آن) استفاده شد. براساس مهمترین نتایج به دست آمده، آموزش تفکر انتقادی باعث بهبود باورهای معرفت شناختی دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با دانشجویان گروه کنترل شده است. در سطح خرده مقیاسها، آموزش تفکر انتقادی باعث افزایش باورهای معرفتشناختی افراد در ابعاد توانایی ذاتی یادگیری، ساده بودن دانش، قطعیت دانش، منبع دانش و یادگیری سریع دانش شد اما تأثیر متفاوتی بر باورهای معرفتشناختی دانشجویان دختر و پسر نداشته است.