روانشناسی
آسیه مرادی؛ کامران یزدانبخش؛ زهرا مهدیان
چکیده
هدف: کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توسعه نظریه ذهن دارند. نظریه ذهن نیز در توانایی کودکان برای درک و تفسیر رفتار دیگران نقش اساسی دارد. همچنین رابطه مثبتی بین کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قضاوت اخلاقی وجود دارد. ازین رو در پژوهش حاضر، هدف بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با توجه به نقش میانجی نظریه ذهن است.روش: این مطالعه ...
بیشتر
هدف: کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توسعه نظریه ذهن دارند. نظریه ذهن نیز در توانایی کودکان برای درک و تفسیر رفتار دیگران نقش اساسی دارد. همچنین رابطه مثبتی بین کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قضاوت اخلاقی وجود دارد. ازین رو در پژوهش حاضر، هدف بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با توجه به نقش میانجی نظریه ذهن است.روش: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کودکان ۹ تا ۱۱ ساله شهر ایلام است که 370 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. از سه پرسشنامه قضاوت اخلاقی Sinha and Verma (1971)، نظریه ذهن Ghamrani و همکاران (2006) و کارکردهای اجرایی Barkley (2012) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. دادهها به روشهای همبستگی اسپیرمن و مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهایSPSS نسخه 24 وsmart PLS نسخه 3 تحلیل شدند. یافتهها: بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (246/0=β و 05/0>P)، کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن (545/0=β و 05/0>P)، نظریه ذهن و قضاوت اخلاقی (494/0=β و 05/0>P) رابطه وجود دارد. همچنین نقش میانجی نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (269/0=β و 05/0>P) تایید شد.نتیجهگیری: کارکرد اجرایی، ظرفیت شناختی زیربنایی است که شناخت سطح بالاتر مانند استدلال و تصمیمگیری در موقعیتهای اخلاقی را ممکن میسازد و تسهیل میکند. همچنین کارکرد اجرایی بر ارتقای سطح نظریه ذهن نیز اثر دارد. بنابراین جهت بهبود قضاوت اخلاقی برنامههای مداخلهای که رشد کارکردهای اجرایی را هدف قرار دهند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند؛ زیرا میتوان از طریق بهبود کارکردهای اجرایی، بستر مناسبی برای ارتقای سطح نظریه ذهن فراهم آورد و ارتقای نظریه ذهن بر پیشرفت قضاوتهای اخلاقی تأثیر خواهد گذاشت.
سلام رحیمی؛ فاطمه علیپور
چکیده
اختلالات عصبی رشدی، اختلالاتی هستند که در آنها رشد و تحول مغز یا دستگاه عصبی مرکزی در دوران رشد مختل میشود و همزمان با رشد فرد بر حافظه، توانایی یادگیری، هیجانات و روابط اجتماعی تأثیر منفی میگذارد. برای بهبود ابعاد رشد ازجمله رشد شناختی، هیجانی، عاطفی و شناخت اجتماعی این افراد، برنامههای مختلفی وجود دارد که در این میان آموزش ...
بیشتر
اختلالات عصبی رشدی، اختلالاتی هستند که در آنها رشد و تحول مغز یا دستگاه عصبی مرکزی در دوران رشد مختل میشود و همزمان با رشد فرد بر حافظه، توانایی یادگیری، هیجانات و روابط اجتماعی تأثیر منفی میگذارد. برای بهبود ابعاد رشد ازجمله رشد شناختی، هیجانی، عاطفی و شناخت اجتماعی این افراد، برنامههای مختلفی وجود دارد که در این میان آموزش نظریه ذهن، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات مطرحشده در روانشناسی تحولی است. پژوهش حاضر با روش فراتحلیل و باهدف ترکیب پژوهشهای انجامشده درزمینه آموزش نظریه ذهن و ابعاد رشدی فراگیران دارای اختلالات عصبی رشدی انجامشده است. جامعه آماری فراتحلیل حاضر پژوهشهای در دسترس مرتبط با آموزش نظریه ذهن و ابعاد رشد است که در بین سالهای 1388 تا 1400 منتشرشدهاند. بر اساس ملاکهای تعریفشده ورود و خروج پژوهشهای اولیه و نیز تحلیل حساسیت 64 اندازه اثر از 22 مطالعه اولیه توسط نرمافزار CMA موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اندازه اثر خلاصه مدل تصادفی برابر با 687/0 بود که ازنظر آماری معنیدار بوده و بیانگر تاثیر مثبت آموزش نظریه ذهن و به کاربستن آن بر ابعاد رشدی فراگیران است.
حسن بافنده قراملکی؛ سارا شرقی لوان؛ رحیم یوسفی
چکیده
مقدمه: موسیقی در تمام ابعاد وجودی انسان تأثیرگذار است و تحقیقات زیادی از تأثیر موسیقی بر جسم و روان دلالت دارند، نوازندگان نیز بهعنوان خالقان موسیقی و قشری فرهیخته از جامعه میتوانند بر آحاد مردم تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسهی نظریه ذهن نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی و نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی و ...
بیشتر
مقدمه: موسیقی در تمام ابعاد وجودی انسان تأثیرگذار است و تحقیقات زیادی از تأثیر موسیقی بر جسم و روان دلالت دارند، نوازندگان نیز بهعنوان خالقان موسیقی و قشری فرهیخته از جامعه میتوانند بر آحاد مردم تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسهی نظریه ذهن نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی و نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی و همتایان عادی است. روش: این مطالعه از نوع علی ـ مقایسهای است که در آن نمونه آماری شامل 90 نفر متشکل از 30 نفر نوازندهی حرفهای سازهای کوبهای سنتی، 30 نفر نوازندهی حرفهای سازهای زهی سنتی و 30 نفر همتای عادی انتخاب شدند که انتخاب نمونه در نوازندگان از بین اساتید موسیقی و بهصورت نمونهگیری در دسترس و انتخاب همتایان عادی بهصورت نمونهگیری هدفمند انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش نظریه ذهن بارون-کوهن بود که دادههای حاصل از آن با استفاده از SPSS-22 و از طریق تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: تجزیه و تحلیلها نشان داد که بین نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی، نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی و همتایان عادی در نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود دارد. بهطوریکه نظریه ذهن نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی بیشتر از نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی و همتایان عادی است.
محمد نریمانی؛ عباس اصغری شربیانی
چکیده
مقدمه:اختلال ارتباط اجتماعی اختلالی عصبی ـ رشدی است که در همسایگی اختلال اتیسم قرار داشته و مشکلاتی را در زمینه تعاملات مناسب اجتماعی به وجود میآورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان مبتلا به اختلال ارتباط اجتماعی بود.روش:پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از ...
بیشتر
مقدمه:اختلال ارتباط اجتماعی اختلالی عصبی ـ رشدی است که در همسایگی اختلال اتیسم قرار داشته و مشکلاتی را در زمینه تعاملات مناسب اجتماعی به وجود میآورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان مبتلا به اختلال ارتباط اجتماعی بود.روش:پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه های پنجم و ششم (1319نفر) مدارس شهرستان بستان آباد در سالتحصیلی 97ـ1396بودند. جهت انتخاب نمونه پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بدین ترتیب ملاکهای اختلال ارتباط اجتماعی به معلمان مربوطه توضیح داده شد و دانش آموزان مشکوک از طرف آنها معرفی شدند و برای اطمینان بیشتر از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس DSM-5غربالگری صورت گرفت و تعداد 26 دانش آموز مبتلا انتخاب و به صورت تصادفی و برابر در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارتهای اجتماعی دانش آموزان الیوت و گرشام و آزمون نظریه ذهن قمرانی و همکاران استفاده شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه یکساعته در طی چهار هفته تحت آموزش تئوری ذهن قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 5/0 نشان داد گروه آزمایش بهبودی معناداری در نظریه ذهن و مهارتهای اجتماعی نسبت به گروه کنترل پیدا کرده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد بهبود نظریه ذهن می تواند نویدبخش بهبود مهارتهای اجتماعی و کاهش پیامدهای نامناسب اجتماعی در افراد مبتلا به این اختلال شود.
زهرا صدیقی؛ فرزانه میکاییلی؛ علی عیسی زادگان
دوره 7، شماره 1 ، مرداد 1397، ، صفحه 105-120
چکیده
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق الگوی یادگیری مشاهدهای بندورا بر ارتقاء و بهبود نظریه ذهن کودکان دختر و پسر پیشدبستانی شهر ارومیه بود. روش: پژوهش حاضر که از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است به شیوه ی پیشآزمون - پسآزمون به همراه گروه کنترل اجرا گردید.40 کودک به شیوه در دسترس انتخابشده و بهصورت ...
بیشتر
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق الگوی یادگیری مشاهدهای بندورا بر ارتقاء و بهبود نظریه ذهن کودکان دختر و پسر پیشدبستانی شهر ارومیه بود. روش: پژوهش حاضر که از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است به شیوه ی پیشآزمون - پسآزمون به همراه گروه کنترل اجرا گردید.40 کودک به شیوه در دسترس انتخابشده و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. جهت سنجش متغیرها در این پژوهش از دو مقیاس درجهبندی مهارتهای اجتماعی کودکان پیشدبستانی الیوت و گرشام (ssrs) و پرسشنامه 38 سؤالی نظریه ی ذهن استیمن و موریس بهعنوان ابزار گردآوری اطلاعات مربوط به پیشآزمون و پسآزمون استفادهشده است. مهارتهای اجتماعی به مدت 15 جلسه از طریق روش یادگیری مشاهدهای بندورا به گروه آزمایش آموزش داده شد؛ سپس دادههای حاصل از آزمونها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل موردبررسی قرار گرفتند. یافتهها: نشان دادند که آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق الگوی یادگیری مشاهدهای بندورا موجب افزایش معنادار این مهارتها و توانایی نظریه ذهن در کودکان گردید. نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج پژوهش حاضر میتوان اذعان نمود مداخلات آموزشی قادرند از طریق ارتقاء تئوری ذهن از بروز بسیاری از ناهنجاریها ی شناختی و رفتاری کودکان پیشگیری کنند، لذا پیشنهاد میشود آموزش مهارتهای اجتماعی در سیاستگذاریهای نهاد آموزشوپرورش و مراکز بالینی گنجانده شود.
مرسده نوروزی؛ فیروزه سپهریان آذر
دوره 5، شماره 1 ، مرداد 1395، ، صفحه 83-99
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر مقایسه نظریه ذهن، مفهوم خدا، مفهوم میهن در بین کودکان برخوردار از سبکهای فرزندپروری متفاوت در کودکان مهدکودک و پیشدبستانی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع پسرویدادی است. جامعه آماری شامل کودکان مهدکودک و پیشدبستانی شهر تهران است. از این جامعه 51 کودک 5/3-6 ساله به عنوان نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونهگیری ...
بیشتر
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر مقایسه نظریه ذهن، مفهوم خدا، مفهوم میهن در بین کودکان برخوردار از سبکهای فرزندپروری متفاوت در کودکان مهدکودک و پیشدبستانی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع پسرویدادی است. جامعه آماری شامل کودکان مهدکودک و پیشدبستانی شهر تهران است. از این جامعه 51 کودک 5/3-6 ساله به عنوان نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. کودکان بر اساس شیوه فرزندپروری در سه گروه مستبدانه، مقتدرانه و سهلگیرانه - قرار گرفتند. از هرکدام از شرکتکنندهها آزمون نظریه ذهن از طریق آزمون بازی و آزمون تصور از خدا از طریق نقاشی و توصیف از خدا و مفهوم شناختی میهن از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مفهوم میهن سنجیده شدند. یافته ها: یافتههای به دست آمده از اجرای آزمونها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون کروسکال ـ والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تعداد کودکان دستیافته به نظریه ذهن در خانوادههای با سبک فرزندپروری مقتدرانه بیشتر از همتایان خود در سایر خانوادهها است. در مقایسه سه گروه مشخص شد که تصور مهربانانه از خدا در گروه فرزندپروری مستبدانه از دو گروه دیگر پایینتر است. نتیجه گیری: در نهایت، ارتباطی بین مفهوم میهن و شیوههای فرزندپروری وجود نداشت. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت سبک فرزندی مقتدرانه در شکلگیری نظریه ذهن و تصور مهربانانه از خدا تأثیر دارد.
سعید فرمانی؛ رحیم بدری گرگری؛ زهرا شفیعی
دوره 4، شماره 1 ، شهریور 1394، ، صفحه 67-83
چکیده
مقدمه: تحقیقات اخیر نظریه ذهن بیان داشتهاند که افراد در برخی موقعیتهای اجتماعی بدون ضرورت، دیدگاه دیگران را محاسبه میکنند. برخی نیز بهپیش فرض بودن دیدگاه خود اشاره کردهاند. بحث خودکاری ذهنخوانی مدتی مورد مناقشه تحقیقات بود وهم اکنون نیز فرایندهای درگیر در ذهنخوانی موردتوجه محققان است. در این تحقیق هدف ما بررسی محدودیتهای ...
بیشتر
مقدمه: تحقیقات اخیر نظریه ذهن بیان داشتهاند که افراد در برخی موقعیتهای اجتماعی بدون ضرورت، دیدگاه دیگران را محاسبه میکنند. برخی نیز بهپیش فرض بودن دیدگاه خود اشاره کردهاند. بحث خودکاری ذهنخوانی مدتی مورد مناقشه تحقیقات بود وهم اکنون نیز فرایندهای درگیر در ذهنخوانی موردتوجه محققان است. در این تحقیق هدف ما بررسی محدودیتهای ذهنخوانی خودکار با توجه به نوع دیدگاه دیگران است. روش: به همین منظور یک طرح عاملی درونگروهی طراحی گردید و از بین دانشآموزان دبیرستانی شاغل به تحصیل در سال 1392 ـ 93 شهر سهند، 25 آزمودنی به شیوه در دسترس انتخاب شد. آزمودنیها بهواسطه ابزار ساخته شده توسط محقق برای سرعت و صحت ذهنخوانی مورد سنجش قرار گرفتند. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس مکرر نشان داد که اثرات اصلی نوع دیدگاه (007/0P=)، نوع قضاوت (001/0P=)و همچنین اثر تعاملی این دو(001/0P=)معنادار است. همچنین نتایج آزمون تی همبسته نشان میدهد که قضاوتها در موقعیت دیدگاه مساوی نسبت به دیدگاه ناقص (02/0P=) و مشابه (005/0P=)سریعتر است. نتیجهگیری: با توجه به این یافتهها به نظر میرسد که دیدگاه مساوی یک موقعیت بهینه برای ذهنخوانی باشد. نتایج چالشهایی را برای فرضیه آپلی به همراه داشت.
غلامحسین جوانمرد؛ رقیه محمدی قره قوزلو
دوره 4، شماره 1 ، شهریور 1394، ، صفحه 127-145
چکیده
مقدمه: نظریه ذهن بهعنوان یک توانایی شناخت اجتماعی و ناگویی هیجانی بهعنوان یک ناتوانایی در شناسایی هیجانات در خود و دیگران، از مؤلفههای مهم شناخت اجتماعی هستند که به نظر میرسد به جهت همپوشی ساختاری در مکانهای مغزی و همپوشی کارکردی میتوانند در ارتباط با هم مورد توجه قرار گیرند. هدف: مطالعه حاضر، یک پژوهش توصیفی ـ همبستگی ...
بیشتر
مقدمه: نظریه ذهن بهعنوان یک توانایی شناخت اجتماعی و ناگویی هیجانی بهعنوان یک ناتوانایی در شناسایی هیجانات در خود و دیگران، از مؤلفههای مهم شناخت اجتماعی هستند که به نظر میرسد به جهت همپوشی ساختاری در مکانهای مغزی و همپوشی کارکردی میتوانند در ارتباط با هم مورد توجه قرار گیرند. هدف: مطالعه حاضر، یک پژوهش توصیفی ـ همبستگی است که باهدف بررسی ارتباط نظریه ذهن و ناگویی هیجانی در یک گروه غیر بالینی انجام یافت. نمونه پژوهش، شامل 233 دانشجو بودند که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از دانشگاههای شهرستان بناب انتخاب شدند و آزمون ذهنخوانی از طریق تصویر چشم (RMET) و پرسشنامه ناگویی هیجانی TAS-20 را پاسخ دادند. یافتهها: دادهها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نقش پیشبینی کنندگی ناگویی هیجانی را در ارتباط با توانایی نظریه ذهن تأیید کردند. از میان زیر مؤلفههای ناگویی هیجانی، تفکر عینی سهم توانمندی در پیشبینی توانایی نظریه ذهن داشت (001/0 P
علی اصغر کاکوجویباری؛ مهناز علی اکبری؛ طاهره قربانی
دوره 4، شماره 1 ، شهریور 1394، ، صفحه 146-156
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مقایسه نظریه ذهن در کودکانبد سرپرست و عادی بود. روش: روش پژوهش از نوع علی مقایسهای و جامعه آماری مشتمل بر کودکان 9 تا 12 ساله که دارای شرایط بدسرپرستی یا عادی که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل در شهر اصفهان بودند. روش نمونهگیری به شیوه تصادفی خوشهای چند مرحلهای بود که از بین مدارس پسرانه نواحی ششگانه شهر ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مقایسه نظریه ذهن در کودکانبد سرپرست و عادی بود. روش: روش پژوهش از نوع علی مقایسهای و جامعه آماری مشتمل بر کودکان 9 تا 12 ساله که دارای شرایط بدسرپرستی یا عادی که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل در شهر اصفهان بودند. روش نمونهگیری به شیوه تصادفی خوشهای چند مرحلهای بود که از بین مدارس پسرانه نواحی ششگانه شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نظریه ذهن هاپ (1994) بود و دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه کودکان بدسرپرست و عادی در سطح کلی و سه سطح جزئی (سطح اول، دوم و سوم) نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 P
فاطمه دهقان؛ کامران یزدانبخش؛ خدامراد مومنی
دوره 3، ویژه نامه ، اسفند 1393، ، صفحه 83-96
چکیده
مقدمه:نظریه ذهن یکی از مهمترین مباحث شناخت اجتماعی می باشد و از آنجا که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است، در عرصه روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستاهدف اساسی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان بود. روش: پژوهش از نوع پژوهش های آزمایشی ...
بیشتر
مقدمه:نظریه ذهن یکی از مهمترین مباحث شناخت اجتماعی می باشد و از آنجا که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است، در عرصه روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستاهدف اساسی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان بود. روش: پژوهش از نوع پژوهش های آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است که جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دخترعادی 9-8 سال شهر کرمانشاه بوده است. برای این منظور30 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی گمارش شدند. آزمون 38 سؤالی نظریه ذهن به عنوان ابزار جهت به دست آوردن داده ها استفاده گردید. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های ارتباطی طی هفت جلسه قرار گرفتند.داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیلکوواریانس چند متغیره) تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون از لحاظ میزان نظریه ذهن تفاوت معناداری در سطح (001/0>p) وجود داشت. نتیجه گیری: آموزش مهارت های ارتباطی موجب ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان شدو از آنجا که فعالیت های آموزش داده شده براساس روش درمانی عقلانی ـ هیجانی ـ عاطفی آلبرت آلیس بود و بین شناخت اجتماعی و هیجان ارتباط نزدیک وجود دارد تأثیرات قابل مشاهده بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان گروه آزمایش قابل تبیین است.
علی فرهادی؛ یزدان موحدی؛ امیر عزیزی؛ فضل الله قاسمی کلی؛ کلثوم کریمی نژاد
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1393، ، صفحه 55-66
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر افزایش نظریه ذهن در میان نوجوانان پرخاشگر انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش، شامل دانشآموزان مدارس پسرانه شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1392 بود. نمونه آماری شامل 40 نفر از دانشآموزان، پس از تکمیل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، کسانی که نمره بالاتری را کسب کردند آزمون ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر افزایش نظریه ذهن در میان نوجوانان پرخاشگر انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش، شامل دانشآموزان مدارس پسرانه شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1392 بود. نمونه آماری شامل 40 نفر از دانشآموزان، پس از تکمیل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، کسانی که نمره بالاتری را کسب کردند آزمون نظریه ذهن در اختیار آنان قرار داده شده است. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارتهای اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن و کاهش پرخاشگری، در گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده است. نتیجهگیری: میتوان گفت آموزش مهارتهای اجتماعی باعث کاهش پرخاشگری نوجوانان میشود.
زهرا اسلامی چهرازی؛ مریم قربانی؛ اصغر آقایی
دوره 2، شماره 1 ، تیر 1392، ، صفحه 34-43
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین شیوههای فرزندپروری با نظریه ذهن در دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی و مادرانشان در سال تحصیلی 91-1390 در شهر اصفهان بود. از بین این جامعه تعداد 361 دانش آموز (177 پسر و 184 دختر) به همراه ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین شیوههای فرزندپروری با نظریه ذهن در دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی و مادرانشان در سال تحصیلی 91-1390 در شهر اصفهان بود. از بین این جامعه تعداد 361 دانش آموز (177 پسر و 184 دختر) به همراه مادران شان به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای از میان مدارس دخترانه و پسرانه نواحی ششگانه آموزش و پرورش انتخاب شد. پرسشنامه فرزندپروری (بامریند، 1972) و آزمون پیشرفته نظریه ذهن (هپی،1994) به عنوان ابزار تحقیق انتخاب شدند. دادههای حاصل با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین شیوه فرزندپروری مستبدانه و نظریه ذهن همبستگی منفی معنادار و بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه و نظریه ذهن ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه و سبک فرزندپروری مقتدرانه میتوانند نظریه ذهن را در سطح (01/0 ≥P) پیش بینی کنند. البته، ارتباط معناداری بین سبک سهل گیرانه والدین و هیچ کدام از متغیرهای نظریه ذهن مشاهده نشد. نتیجه گیری: برحسب یافتههای حاصل از پژوهش میتوان گفت؛ شیوه فرزندپروری مقتدرانه به علت توجه وپاسخ گویی مناسب والدین نقش چشم گیری در رشد شناختی و جامعه پذیری افراد دارد.
تورج هاشمی؛ سعیده خلیل زاد بهروزیان؛ نعیمه ماشینچی عباسی
دوره 1، شماره 2 ، دی 1391، ، صفحه 6-13
چکیده
مقدمه و هدف: پژوهشهای مختلف، نتایج متفاوتی را در خصوص ناگویی هیجانی و نظریه ذهن در زنان و مردان ارائه کردهاند. در این راستا، هدف این پژوهش، تعیین تفاوت ناگویی هیجانی و نظریه ذهن در بین دانشجویان کارشناسی بود. روش: به این منظور، 284 دانشجوی مقطع کارشناسی (123 پسر و 161 دختر) در رشته های علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه ...
بیشتر
مقدمه و هدف: پژوهشهای مختلف، نتایج متفاوتی را در خصوص ناگویی هیجانی و نظریه ذهن در زنان و مردان ارائه کردهاند. در این راستا، هدف این پژوهش، تعیین تفاوت ناگویی هیجانی و نظریه ذهن در بین دانشجویان کارشناسی بود. روش: به این منظور، 284 دانشجوی مقطع کارشناسی (123 پسر و 161 دختر) در رشته های علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس دانشجویان، پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و ذهن خوانی از طریق چشمها را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) استفاده شد. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که میزان نظریه ذهن و مؤلفه جهت گیری بیرونی در تفکر در دو جنس متفاوت است. به عبارت دیگر، دانشجویان پسر سطح بالایی از جهت گیری بیرونی در تفکر و سطح کمتری از نظریه ذهن را به نسبت دانشجویان دختر نشان می دهند.
علی اصغر کاکو جویباری؛ فرهاد شقاقی؛ مجید برادران
دوره 1، شماره 2 ، دی 1391، ، صفحه 32-39
چکیده
مقدمه و هدف: نظریه ذهن یکی از مهمترین مباحث شناخت اجتماعی می باشد و از آنجا که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است، طی دهههای اخیر در عرصه روانشناسی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی تحول شناخت اجتماعی بر اساس نظریه ذهن و مقایسه نظریه ذهن در سه گروه از کودکان ...
بیشتر
مقدمه و هدف: نظریه ذهن یکی از مهمترین مباحث شناخت اجتماعی می باشد و از آنجا که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است، طی دهههای اخیر در عرصه روانشناسی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی تحول شناخت اجتماعی بر اساس نظریه ذهن و مقایسه نظریه ذهن در سه گروه از کودکان 3، 5 و 7 ساله می باشد. روش: برای این منظور 150 نفر از کودکان مذکور از شهرستان رشت به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به آزمون 38 سوالی نظریه ذهن پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی در سطح معنی داری01/0≥ α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که بین سه سطح نظریه ذهن در سه گروه مذکور تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که آزمودنی های سنین بالاتر نسبت به آزمودنی های سنین پایین تر در همه سطوح نظریه ذهن، نمرات بالاتری را اخذ نمودند. نتایج: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر می توان اذعان نمود که کودکان با افزایش سن در سیر تحولی خود به سطوح متمایزی از نظریه ذهن دست می یابند.