زهرا صدیقی؛ فرزانه میکاییلی؛ علی عیسی زادگان
دوره 7، شماره 1 ، مرداد 1397، ، صفحه 105-120
چکیده
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق الگوی یادگیری مشاهدهای بندورا بر ارتقاء و بهبود نظریه ذهن کودکان دختر و پسر پیشدبستانی شهر ارومیه بود. روش: پژوهش حاضر که از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است به شیوه ی پیشآزمون - پسآزمون به همراه گروه کنترل اجرا گردید.40 کودک به شیوه در دسترس انتخابشده و بهصورت ...
بیشتر
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق الگوی یادگیری مشاهدهای بندورا بر ارتقاء و بهبود نظریه ذهن کودکان دختر و پسر پیشدبستانی شهر ارومیه بود. روش: پژوهش حاضر که از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است به شیوه ی پیشآزمون - پسآزمون به همراه گروه کنترل اجرا گردید.40 کودک به شیوه در دسترس انتخابشده و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. جهت سنجش متغیرها در این پژوهش از دو مقیاس درجهبندی مهارتهای اجتماعی کودکان پیشدبستانی الیوت و گرشام (ssrs) و پرسشنامه 38 سؤالی نظریه ی ذهن استیمن و موریس بهعنوان ابزار گردآوری اطلاعات مربوط به پیشآزمون و پسآزمون استفادهشده است. مهارتهای اجتماعی به مدت 15 جلسه از طریق روش یادگیری مشاهدهای بندورا به گروه آزمایش آموزش داده شد؛ سپس دادههای حاصل از آزمونها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل موردبررسی قرار گرفتند. یافتهها: نشان دادند که آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق الگوی یادگیری مشاهدهای بندورا موجب افزایش معنادار این مهارتها و توانایی نظریه ذهن در کودکان گردید. نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج پژوهش حاضر میتوان اذعان نمود مداخلات آموزشی قادرند از طریق ارتقاء تئوری ذهن از بروز بسیاری از ناهنجاریها ی شناختی و رفتاری کودکان پیشگیری کنند، لذا پیشنهاد میشود آموزش مهارتهای اجتماعی در سیاستگذاریهای نهاد آموزشوپرورش و مراکز بالینی گنجانده شود.
سهراب امیری؛ علی عیسی زادگان؛ ابوالقاسم یعقوبی؛ محمد حسین عبدالهی
دوره 6، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 97-112
چکیده
مقدمه: هیجان می تواند کدگذاری و فرایند تحکیم رویدادها در حافظه را تسهیل نماید. از این رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی حافظه هیجانی بر اساس ابعاد حساسیت پردازش حسی بالا و پایین بود. روش: به این منظور، ابتدا 500 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحلهای از دانشکده ها انتخاب گردیدند، پس ...
بیشتر
مقدمه: هیجان می تواند کدگذاری و فرایند تحکیم رویدادها در حافظه را تسهیل نماید. از این رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی حافظه هیجانی بر اساس ابعاد حساسیت پردازش حسی بالا و پایین بود. روش: به این منظور، ابتدا 500 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحلهای از دانشکده ها انتخاب گردیدند، پس از تحلیل نتایج اولیه تعداد 45 نفر از آنان بر اساس نمرات انتهایی توزیع (Z استاندارد) در مقیاس حساسیت پردازش حسی انتخاب شده و در نهایت به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، شرکتکنندگان جهت سنجش حافظه هیجانی مورد مطالعه قرار گرفتند. در مرحله اول تصاویر هیجانی برای شرکتکنندگان نماش داده شد و در مرحله دوم بافاصله زمانی 15 روز میزانی بازشناسی تصاویر هیجانی مرحله اول ارزیابی گردید. جهت بررسی نتایج پژوهش، داده ها پس از جمعآوری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره، کوواریانس تک متغیره، آزمونهای تعقیبی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه آزمودنی بر اساس حساسیت پردازش حسی تفاوت معناداری در ابعاد حافظه هیجانی وجود دارد. به طوری که گروه با حساسیت پردازش حسی بالا (HSP) در مرحله اول بازیابی حافظه هیجانی، در بیشتر مؤلفههای حافظه هیجانی از افراد با حساسیت پردازش حسی پایین (LSP) نمرات بالاتری را کسب کردند. اما در مرحله دوم بازیابی حافظه هیجانی، افراد با حساسیت پردازش حسی پایین (LSP) عملکرد بهتری داشتند. نتیجه گیری: به نظر میرسد که تفاوت در میزان حساسیت نسبت به پردازش محرکهای حسی به عنوان یک جنبه زیستی، نقشی مؤثر در کدگذاری و تحکیم خاطرات هیجانی بازی میکند.