داود معنوی پور؛ مصطفی دارابی
دوره 7، شماره 1 ، مرداد 1397، ، صفحه 41-53
چکیده
مقدمه: این تحقیق باهدف اثربخشی روش آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب امتحان و سبکهای حل مسئله در دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با گروه پیشآزمون و پسآزمون بود. ابزار مورداستفاده پروتکل ذهن آگاهی، پرسشنامه ذهن آگاهی خدایی، پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لاین و اضطراب امتحان معنوی پور بود. نمونه آماری 24 نفر از دانشجویانی ...
بیشتر
مقدمه: این تحقیق باهدف اثربخشی روش آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب امتحان و سبکهای حل مسئله در دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با گروه پیشآزمون و پسآزمون بود. ابزار مورداستفاده پروتکل ذهن آگاهی، پرسشنامه ذهن آگاهی خدایی، پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لاین و اضطراب امتحان معنوی پور بود. نمونه آماری 24 نفر از دانشجویانی بود که در سال 93 به کلینیک معنوی پور بهمنظور گذراندن دوره کارورزی مراجعه کرده بودند انتخاب شدند که از این تعداد در هر گروه تعداد 3 نفر پسر و 9 نفر دختر انتخاب شد. پس از گمارش تصادفی 12 نفر آزمودنی در گروه آزمایشی که در معرض آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و 12 نفر در گروه کنترل، به روش طرح نیمه آزمایشی پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. در پژوهش حاضر جهت تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی اضطراب امتحان گروه آزمایش را بهصورت معنیداری از گروه کنترل کاهش داد اما تفاوت معنیداری بین نمرههای دو گروه در سبکهای حل مسئله مشاهده نشد.
حمید کاظمی؛ مژده وزیری؛ احمد عابدی
دوره 5، شماره 1 ، مرداد 1395، ، صفحه 100-112
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر دبستانی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1393-1392 بود که از میان آنها تعداد 30 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر دبستانی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1393-1392 بود که از میان آنها تعداد 30 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. هردو گروه در مراحل پیشآزمون و پسآزمون، به پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996) پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه گروهی آموزش حل مسئله به صورت یکبار در هفته اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخلهای دریافت نکردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که تمام متغیرهای وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری داشت. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش حل مسئله میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر در جهت کاهش اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دبستانی در نظر گرفته شود.