مونا گلستانی فرد؛ منصوره نیکوگفتار؛ حسن شمس اسفندآباد
دوره 5، شماره 1 ، مرداد 1395، ، صفحه 52-67
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی و حافظه دانشآموزان دو زبانه و یکزبانه بود. روش: برای این منظور 120 دانشآموز دختر و پسر 7 ـ 12 ساله (60 دانشآموز یکزبانه فارسی زبان و 60 دانشآموزان دو زبانه ارمنی ـ فارسی زبان) از پایههای دوم تا ششم دبستانهای منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی و حافظه دانشآموزان دو زبانه و یکزبانه بود. روش: برای این منظور 120 دانشآموز دختر و پسر 7 ـ 12 ساله (60 دانشآموز یکزبانه فارسی زبان و 60 دانشآموزان دو زبانه ارمنی ـ فارسی زبان) از پایههای دوم تا ششم دبستانهای منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. از آزمون آندره ری و ویسکانسین برای سنجش کارکردهای اجرایی (برنامهریزی و سازماندهی، انعطافپذیری) وماتریس 3×3 و 5×5 کورنولدی برای سنجش حافظه فعال و حافظه منفعل آزمودنیها استفاده شد. دادهها به روش تحلیل واریانس دو راهه و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که کارکردهای اجرایی سازماندهی و برنامهریزی و انعطافپذیری دانشآموزان یکزبانه و دوزبانه متفاوت است اما در حافظه فعال و منفعل بین این دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. علاوه بر این، تفاوتهای جنسیتی چندانی بین دو گروه مشاهده نشد، به جز اینکه در دانشآموزان یکزبانه کارکرد اجرایی انعطافپذیری دختران بهتر از پسران به دست آمد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده و برتری دانشآموزان دو زبانه در کارکردهای اجرایی نسبت به دانشآموزان یکزبانه میتوان نسبت به برنامهریزی زودهنگام آموزش زبان دوم در مدارس پیشدبستانی اقدام کرد.
سید موسی گلستانه؛ سید علی افشین؛ یوسف دهقانی
دوره 5، شماره 2 ، دی 1395، ، صفحه 52-71
چکیده
مقدمه: چشمانداز زمان چگونگی ادراک یا ارزیابی شخص از گذشته، حال و آینده را مشخص میکند. چشمانداز زمان، ساختار شناختی ناهشیاری دارد که فرد در هنگام تصمیمگیری درباره اعمال و اهداف کوتاهمدت یا بلندمدت به کار میبرد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای جهتگیری هدف در رابطه بین چشم انداز زمان، پیشرفت تحصیلی ...
بیشتر
مقدمه: چشمانداز زمان چگونگی ادراک یا ارزیابی شخص از گذشته، حال و آینده را مشخص میکند. چشمانداز زمان، ساختار شناختی ناهشیاری دارد که فرد در هنگام تصمیمگیری درباره اعمال و اهداف کوتاهمدت یا بلندمدت به کار میبرد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای جهتگیری هدف در رابطه بین چشم انداز زمان، پیشرفت تحصیلی و تعلل تحصیلی دانشجویان بود. روش: به این منظور 424 نفر (223 زن، 201 مرد) از دانشجویان دانشکدههای مختلف (ادبیات، مهندسی، علوم پایه) دانشگاه خلیجفارس بوشهر به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به مقیاس چشمانداز زمان زیمباردو (ZTPI، فرم 56 سؤالی)، مقیاس آینده متعالی (TFTPS)، مقیاس جهتگیری هدف 2×3 (3 × 2 AGQ-S) و پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی (TPS) پاسخ دادند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که رابطه مستقیم بین چشمانداز زمان و جهتگیری هدف معنیداری بود؛ و رابطهی بین چشمانداز زمان و تعلل تحصیلی معنادار بود. رابطهی غیرمستقیم جهتگیری هدف و تعلل تحصیلی با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. همچنین رابطهی غیرمستقیم چشم انداز زمان از طریق جهتگیری هدف با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. به علاوه رابطهی غیرمستقیم چشمانداز زمان از طریق تعلل تحصیلی با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. نتایج مدل معادلات ساختاری حکایت از برازندگی مدل مفروض تحقیق داشت. نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان گفت که جهتگیری هدف نقش واسطهای مهمی در رابطهی بین چشمانداز زمان، پیشرفت تحصیلی و تعلل تحصیلی ایفا میکند. بر این اساس با در نظر گرفتن نقش چشمانداز زمان، افزایش آگاهی نسبت جهتگیری هدف و تعلل تحصیلی میتوان پیشرفت تحصیلی دانشجویان را بهبود بخشید.
محمد الوندی سرابی؛ حسین زارع؛ احمد علیپور؛ نصراله عرفانی
دوره 5، شماره 2 ، دی 1395، ، صفحه 168-180
چکیده
مقدمه: ازآنجا که اعضای سازمان از مهمترین سرمایه های مراکز آموزش عالی به شمار می روند، بررسی و شناسایی عوامل مرتبط با منابعی که می توانند بر عملکرد شغلی آنها مؤثر باشند، از اهمیت روز افزونی برخوردارشده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر پیشبینی تحریف های شناختی بر اساس باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی کارکنان اداری ...
بیشتر
مقدمه: ازآنجا که اعضای سازمان از مهمترین سرمایه های مراکز آموزش عالی به شمار می روند، بررسی و شناسایی عوامل مرتبط با منابعی که می توانند بر عملکرد شغلی آنها مؤثر باشند، از اهمیت روز افزونی برخوردارشده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر پیشبینی تحریف های شناختی بر اساس باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان بود. روش: بهمنظور انجام این مطالعه نمونه ای به حجم240نفر از کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. شرکتکنندگان آزمون باورهای غیرمنطقی جونز (1986)، آزمون تحریف های شناختی بک و وایسمن (1978) و پرسشنامه همجوشی شناختی مقیاس گیلاندرز (2010) را تکمیل نمودند. بهمنظور ارزیابی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی نقش پیشبینی معناداری در پیشبینی تحریف های شناختی کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان دارند (05/0>P). نتیجهگیری: بر اساس یافته های پژوهش، باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی میتوانند تحریف های شناختی را پیشبینی کنند؛ بنابراین با آموزش و مدیریت باورهای عقلانی و عوامل کارآمد شناختی میتوان تحریف های شناختی کارکنان را کاهش داد.
امین حسینی؛ مهناز شاهقلیان؛ محمد حسین عبدالهی
دوره 5، شماره 2 ، دی 1395، ، صفحه 26-51
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه سیستمهای مغزی رفتاری و اعتیاد به اینترنت با نقش واسطهای احساس تنهایی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان طراحی و انجام شد. روش: مطالعه حاضر پژوهشی اکتشافی از نوع طرحهای همبستگی بود. جامعه این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه چهار شهر کرج در سال 1395 تشکیل میدادند ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه سیستمهای مغزی رفتاری و اعتیاد به اینترنت با نقش واسطهای احساس تنهایی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان طراحی و انجام شد. روش: مطالعه حاضر پژوهشی اکتشافی از نوع طرحهای همبستگی بود. جامعه این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه چهار شهر کرج در سال 1395 تشکیل میدادند که از میان آنها به شیوه نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای 300 دانشآموز (164 دختر و 136 پسر) انتخاب و به پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، مقیاس احساس تنهایی تجدید نظر شده راسل، پیلو و کاترونا (1980)، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001) و مقیاس سیستمهای بازداری/ فعالسازی رفتاری کارور و وایت (1994) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار AMOS و به روش تحلیل مسیر انجام گرفت. یافتهها: نتایج حاکی از برازندگی مناسب مدل داشت که در آن سیستم فعالسازی رفتاری ارتباط منفی با اعتیاد به اینترنت (566/0-) و سیستم بازداری رفتاری ارتباط مثبت با اعتیاد به اینترنت (496/0) داشتند. همچنین مکانسیم این ارتباطات بدین صورت بود که سیستم فعالسازی رفتاری از طریق راهبردهای مثبت نظم جویی شناختی هیجان باعث کاهش اعتیاد به اینترنت میگردد و از سویی دیگر سیستم بازداری رفتاری از طریق راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان و احساس تنهایی بر افزایش اعتیاد به اینترنت تأثیر میگذارد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که سیستمهای مغزی رفتاری اهمیت ویژهای در تبیین اعتیاد به اینترنت داشته و میتواند از طریق احساس تنهایی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان نقش مؤثری در گرایش افراد به سمت درگیری در رفتارهای اینترنتی داشته باشند.
محمد اورکی؛ پوران سامی
دوره 5، شماره 2 ، دی 1395، ، صفحه 107-119
چکیده
مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است.ام اس که از شایعترین بیماریهای عصبی انسان است، با عوارض جسمی و روانشناختی فراوانی همراه میباشدکه موجب میشود بیماران شناخت معیوب و باورهای تحریف شده ای درباره بیماریشان داشته باشند،لذا درمقابله مثبت وموثر با بیماری و پذیرش آن به عنوان بخشی از زندگی خوددچارمشکل میشوند.بنابراین ...
بیشتر
مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است.ام اس که از شایعترین بیماریهای عصبی انسان است، با عوارض جسمی و روانشناختی فراوانی همراه میباشدکه موجب میشود بیماران شناخت معیوب و باورهای تحریف شده ای درباره بیماریشان داشته باشند،لذا درمقابله مثبت وموثر با بیماری و پذیرش آن به عنوان بخشی از زندگی خوددچارمشکل میشوند.بنابراین اصلاح شناخت وایجاد ادراک صحیح از بیماری،میتواند ضمن کمک به واقع بینانه کردن ادراک بیماران، شدت بیماری را نیز کاهش دهد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه بر میزان ادراک بیماری و شدت بیماری در مبتلایان به ام اس میباشد. این پژوهش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد.جامعه آماری این پژوهش را 2500 بیمارعضو جامعه ام اس،تشکیل داده اند که ازبین آنها،30 نفربه روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند.ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه ادراک بیماری بازنگری شده و مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده بود که توسط بیماران پیش وپس از مداخله تکمیل شدند.داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تحلیل شدند.یافتههای این پژوهش نشان داد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه بر میزان ادراک بیماری تأثیر معنادار داشته و باعث ارتقای سطح ادراک صحیح و واقع بینانه از بیماری شده ،اما بر شدت بیماری (بعد جسمی)تأثیر معناداری نداشته است