مقاله پژوهشی
مهسا بابامحمدی؛ پرویز صباحی؛ محمود نجفی
چکیده
مقدمه: مفهوم خود بهعنوان یکی از مفاهیم مهم مورد توجه روانشناسان بوده. مفهوم خود احتمالی یکی از ابعاد دانش خود است که نقش مهمی در مورد تفکر و تصمیمگیری افراد راجع به آیندهشان دارد. از این رو به نظر میرسد با متغیرهایی هم چون کمالگرایی، شفقت به خود و مقابله پیشگستر در ارتباط باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کمالگرایی، شفقت به ...
بیشتر
مقدمه: مفهوم خود بهعنوان یکی از مفاهیم مهم مورد توجه روانشناسان بوده. مفهوم خود احتمالی یکی از ابعاد دانش خود است که نقش مهمی در مورد تفکر و تصمیمگیری افراد راجع به آیندهشان دارد. از این رو به نظر میرسد با متغیرهایی هم چون کمالگرایی، شفقت به خود و مقابله پیشگستر در ارتباط باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کمالگرایی، شفقت به خود و مقابله پیشگستر در بین دانشجویان با خودهای احتمالی مثبت و منفی اجرا شد. روش: نمونه پژوهش شامل 300 نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود بودند که به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامههای خودهای احتمالی، شفقت به خود، مقابله پیشگستر و کمالگرایی چندبعدی پاسخ دادند. از این تعداد با توجه به ملاکهای ورود و خروج دو گروه 40 نفره دارای خودهای احتمالی مثبت و منفی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین این دو گروه به لحاظ کمالگرایی در زیر مؤلفه کمالگرایی جامعه مدار و در متغیر شفقت به خود زیرمولفههای مهربانی با خود، قضاوت در مورد خود و فزونخواهی تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین دو گروه به لحاظ مقابله پیشگستر نیز تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجهگیری: در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد که متغیرهای شفقت به خود، کمالگرایی و مقابله پیشگستر نقش مهمی در خودهای احتمالی افراد دارند.
مقاله پژوهشی
لیلا آهون؛ پروین میرزایی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی حل مسئله شناختی ـ اجتماعی بر خودکنترلی و اضطراب دختران پیشدبستانی بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری را دانشآموزان پیشدبستانی منطقه 12 شهرداری شهر تهران تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دختران مقطع پیشدبستانی بودند که بهصورت ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی حل مسئله شناختی ـ اجتماعی بر خودکنترلی و اضطراب دختران پیشدبستانی بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری را دانشآموزان پیشدبستانی منطقه 12 شهرداری شهر تهران تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دختران مقطع پیشدبستانی بودند که بهصورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آموزش گروهی حل مسئله شناختی ـ اجتماعی و کنترل قرار گرفتند. همه آزمودنیها پرسشنامههای اضطراب (اسپنس، 1999) و خودکنترلی (هومفری، 1982) را در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آزمودنیهای گروه آموزش گروهی حل مسئله شناختی ـ اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری در اضطراب و افزایش معناداری را در خودکنترلی نشان دادند (001/0 = p ). این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، میتوان استفاده از این آموزش را به متخصصان سلامت روان و مشاوران مدرسه توصیه کرد.
مقاله پژوهشی
سوسن علیزاده فرد
چکیده
مقدمه: همهگیری کرونا ویروس اثرات مختلفی بر جنبههای روانشناختی جامعه، بهخصوص افراد مبتلا به این بیماری گذاشته است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با راهبردهای سازگار و ناسازگار شناختی تنظیم هیجان در بیماران سرپایی مبتلا به کرونا در شهر تهران است. روش: به این منظور نمونهای شامل 400 بیمار ...
بیشتر
مقدمه: همهگیری کرونا ویروس اثرات مختلفی بر جنبههای روانشناختی جامعه، بهخصوص افراد مبتلا به این بیماری گذاشته است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با راهبردهای سازگار و ناسازگار شناختی تنظیم هیجان در بیماران سرپایی مبتلا به کرونا در شهر تهران است. روش: به این منظور نمونهای شامل 400 بیمار سرپایی زن و مرد بزرگتر از 20 سال، توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوفسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (گارنفسکی، کراییج، 2001) از طریق شبکههای مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه منفی و مستقیم با راهبردهای سازگار، و رابطهای منفی و مستقیم با راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیرمستقیم با راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان رابطه مثبت دارد. نتیجهگیری: این نتایج در جهت طراحی و تدوین مداخلات روانشناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا مؤثر خواهد بود.
مقاله پژوهشی
سجاد بشرپور؛ سحر خوش سرور
چکیده
مقدمه: نفرت از خود بهعنوان یک طرحواره هیجانی خودآگاه منفی با آسیبشناسی روانی همراه است. پژوهشحاضرباهدفتعیین ویژگیهای روانسنجی نسخهی فارسی مقیاس چندبُعدی نفرت از خود انجام شد. روش: جامعهی آماری این پژوهش راکلیهیدانشجویان کارشناسیدانشگاهآزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهراندرسالتحصیلی 99-98 تشکیل دادند که ...
بیشتر
مقدمه: نفرت از خود بهعنوان یک طرحواره هیجانی خودآگاه منفی با آسیبشناسی روانی همراه است. پژوهشحاضرباهدفتعیین ویژگیهای روانسنجی نسخهی فارسی مقیاس چندبُعدی نفرت از خود انجام شد. روش: جامعهی آماری این پژوهش راکلیهیدانشجویان کارشناسیدانشگاهآزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهراندرسالتحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آنهاتعداد324 دانشجو (201 زن، 123 مرد) بهروشنمونهگیری چندمرحلهای انتخاب و به مقیاسهای چندبُعدی نفرت از خود، سطوح خودانتقادی، عزتنفس روزنبرگ و پرسشنامهی پنجعاملی شخصیتپاسخ دادند. دادههایجمعآوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزارهایSPSSو AMOS تحلیل شد. یافتهها: ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣلی اﮐﺘﺸﺎﻓﯽ مقیاس نفرت از خود، 4 ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻣﻘﺎدﯾﺮ وﯾﮋهی ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﯾﮏ را آﺷﮑﺎر ﮐﺮد که 35/50 درصد از واریانس راتبیینکردند. شاخصهایتحلیلعاملیتأییدینیزدلالتبربرازشمطلوب مدل 4 عاملی این مقیاس داشت.پایایی کُل مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و دونیمه کردن به ترتیب 91/0 و 87/0 به دست آمد. روایی همگرا و واگرا نیز از طریق محاسبهی همبستگی مقیاس به ترتیب با پرسشنامههای سطوح خودانتقادی و عزتنفس روزنبرگ تأیید شد (01/0>p). همچنین، این مقیاس همبستگیمثبت و معناداری باروان رنجور خویی و همبستگی منفی و معناداری با گشودگی به تجربه داشت (05/0>p). نتیجهگیری: مقیاس چندبُعدی نفرت از خودازرواییوپایایی نسبتاًخوبیجهتاستفادهدرنمونههایایرانیبرخورداراست و میتواند ابزاری مناسب جهت استفاده در پژوهشهای این حوزه باشد.
مقاله پژوهشی
رضا پیشقدم؛ شیما ابراهیمی؛ ایمانالله بیگدلی
چکیده
مقدمه: افراد به میزانی که با یک پدیده مواجه میشوند و بسته به میزان حواسی که در این مواجهه درگیر میشود، میتوانند شناخت و ادراک متفاوتی نسبت به یک پدیده داشته باشند که در مفهومسازی و نوع نگرش آنان حائز اهمیت است. روش: نگارندگان در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مفهوم هَیَجامد (هیجان+بسامد)، به معرفی الگوی نیمرخ هَیَجامَدی در سه سطح فردی ...
بیشتر
مقدمه: افراد به میزانی که با یک پدیده مواجه میشوند و بسته به میزان حواسی که در این مواجهه درگیر میشود، میتوانند شناخت و ادراک متفاوتی نسبت به یک پدیده داشته باشند که در مفهومسازی و نوع نگرش آنان حائز اهمیت است. روش: نگارندگان در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مفهوم هَیَجامد (هیجان+بسامد)، به معرفی الگوی نیمرخ هَیَجامَدی در سه سطح فردی و اجتماع یومی و اجتماعی جهانی پرداختهاند. میزان هیجانات برانگیخته از حواس و بسامد وقوع یک پدیده، محرکی برای تولید انگیزش در فرد یا گروهی از افراد جامعه محسوب میشود که انگیزش حسی ـ هیجانی نامیده شده است. بر این اساس، هَیَجامَد به انواع «هَیَجامَد هیجانی»، «هَیَجامَد حسی» و «هَیَجامَد حسی ـ هیجانی» تقسیم شده است که افراد بسته به میزان هیجان و حس درگیر شده آنان نسبت به میزان مواجه میتوانند انگیزش و غوطهوری متفاوتی داشته باشند و این امر منجر به ایجاد نگرش متفاوت در سطوح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی میشود. یافتهها: نتایج نشان میدهد هنگامی که فرد هیجان بیشتری را نسبت به بسامد، تجربه میکند هیجان تولیدشده به اندازهای تأثیرگذار است که ممکن است فرد را از سطح برونآگاهی اطلاعاتی به سمت درونآگاهی سوق دهد و درنتیجه غوطهوری او افزایش یافته و انگیزش بالایی پیدا میکند که نگرش مثبتی را به دنبال دارد. چنانچه این هیجان در اثر تکرار بسامد از نوع منفی یا خنثی باشد ممکن است به اجتناب شدید و بیانگیزگی در انجام عمل منجر شود و میزان غوطهوری کمتر به همراه نگرشی منفی را به دنبال داشته باشد. نتیجهگیری: در حالت طبیعی بهتر است که تجربۀ بسامدی و هیجانی فرد با یکدیگر برابر باشد. در چنین شرایطی میزان انگیزش و غوطهوری نیز متعادل خواهد بود و فرد نگرشی همخوان را در سه سطح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی فارغ از هیجانات شدید تجربه خواهد کرد. افزون بر این، میتوان گفت تجربۀ حسی هیجانی افراد در سطوح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی میتواند متفاوت باشد و نوع نگرش اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی میتوانند بر نگرش فردی تأثیرگذار باشند.
مقاله پژوهشی
حجت مهدوی راد؛ ولی الله فرزاد؛ شیرین کوشکی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مدل ساختاری عملکرد تحصیلی بر اساس اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلیبا میانجیگری راهبردهای شناختی است. روش: در این پژوهش 470 نفر از دانشآموزان پسر پایههای دهم و یازدهم متوسطه حضور داشتند؛ که به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، از بین دانشآموزان دبیرستانهای مناطق 15 و 13-5- 3 شهر تهران مورد آزمون ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مدل ساختاری عملکرد تحصیلی بر اساس اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلیبا میانجیگری راهبردهای شناختی است. روش: در این پژوهش 470 نفر از دانشآموزان پسر پایههای دهم و یازدهم متوسطه حضور داشتند؛ که به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، از بین دانشآموزان دبیرستانهای مناطق 15 و 13-5- 3 شهر تهران مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار: ابزارهای پژوهش عبارت از پرسشنامه اهداف پیشرفت میگلی و همکاران (1998)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی موریس (2001) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و همکاران (1991) بودند. یافتهها:دادههای پژوهش با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد تمام مدلهای متغیرهای پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بودند، در مدل مفروض اهداف پیشرفت با عملکرد تحصیلی با میانجیگری راهبردهای شناختی دارای اثر کامل و اثر مستقیم و اثر غیرمستقیم در سطح 05/0 غیر معنادار بود. اثر خود کارآمدی تحصیلی؛ با عملکرد تحصیلی؛ با میانجیگری، راهبردهای شناختی، دارای اثر کامل و اثر مستقیم؛ در سطح 05/0 معنادار؛ و دارای اثر غیرمستقیم؛ غیرمعنادار است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش؛ متغیر خود کارآمدی تحصیلی، اثر معناداری بر عملکرد تحصیلی دارد و میتواند؛ 37/0 از واریانس عملکرد تحصیلی را تبیین کند. از متغیر خودکارآمدی تحصیلی؛ معلمان، مشاوران و والدین میتوانند؛ برای تقویت، عملکرد تحصیلیدانشآموزان بهره ببرند.
مقاله پژوهشی
حسین زارع؛ سارا قربانی
چکیده
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین ارائه مدل پیش بینی رفتارهای یاری رسان بر اساس متغیرهای ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با توجه به متغیر میانجی مسئولیت پذیری انجام گردید. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیهی افراد کمک رسان در سیل سال 1398 خوزستان بود. به منظور تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران ...
بیشتر
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین ارائه مدل پیش بینی رفتارهای یاری رسان بر اساس متغیرهای ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با توجه به متغیر میانجی مسئولیت پذیری انجام گردید. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیهی افراد کمک رسان در سیل سال 1398 خوزستان بود. به منظور تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران بر مبنای جامعه غیر تعریف شده استفاده شد و ۳۸۷ نفر به روش نمونهگیری خوشه-ای انتخاب شدند. براین مبنا شهر خوزستان به 5 منطقه جغرافیایی شامل شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد. سپس از هر منطقه یک منطقه سیل زده به صورت تصادفی انتخاب شدند و در هر منطقه، دو کمپ اسکان سیل-زدگان انتخاب و به آن مراجعه شد و به صورت تصادفی آزمودنیهای غیر آسیب دیده که به منظور کمک رسانی به این مراکز مراجعه نمودهاند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای رفتار یاریرسانی درخشنده -نیا و نوری (۱۳۸۴)، ادراک خطر بینتین (199۳)، خودکارآمدی شرر (1982)، حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (۲۰۰۲) و مسئولیتپذیری گاف (۱۹۸۴) بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش آماری تحلیل مسیر به کمک دو نرم افزارSPSS وAMOS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر ضرایب غیرمستقیم نشان داد که مسئولیت پذیری میتواند در رابطه بین متغیرهای حل مسئله اجتماعی و خودکارآمدی با رفتار یاریرسان امدادگران سیل خوزستان نقش میانجیگری ایفا نماید (0۵/0>P) درحالیکه مسئولیتپذیری نتوانسته است نقش میانجیگری را در رابطه بین ادراک ریسک با رفتار یاریرسان امدادگران ایفا نماید (0۵/0< p).
مقاله پژوهشی
مبینا ترخان؛ حمیدطاهر نشاط دوست؛ مرتضی ترخان
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر روی انعطافپذیری شناختی و کفایت اجتماعی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامههای کفایت اجتماعی فلنر و همکاران، انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال و تعارضات ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر روی انعطافپذیری شناختی و کفایت اجتماعی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامههای کفایت اجتماعی فلنر و همکاران، انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال و تعارضات زناشویی ثنایی و براتی،30 نفر از زنانی که دارای تعارضات زناشویی بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفتهای یکبار) فنون CFT را بر اساس بسته آموزشی گیلبرت آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. پس از اجرای CFT، مجدداً کفایت اجتماعی، انعطافپذیری شناختی و تعارضات زناشویی اعضای هر دو گروه مورد اندازهگیری قرار گرفت. تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و تک متغیری (آنکوا) برای تحلیل دادهها استفاده شد. F محاسبه شده هم در تحلیل مانکوا و هم در تحلیل آنکوا برای متغیرهای کفایت اجتماعی، انعطافپذیری شناختی در هر دو گروه تفاوت معنادار را نشان داد. یافتههای این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهشهای مشابه حاکی از آن است، روش CFT میتواند نقش مؤثری در افزایش کفایت اجتماعی و انعطافپذیری شناختی در زنان دارای تعارضات زناشویی داشته باشد.
مقاله پژوهشی
امیر حسین زنجانبر
چکیده
موضوع پژوهشهای شناخت اجتماعی بررسی چگونگی راههای ضبط، استفاده، و تفسیر آن دسته از اطلاعات است که درخصوص جهانِ اجتماعی میباشد. یکی از رهیافتهای غیرمستقیم برای ورود به علوم شناختی، زبان است. در هر زبان و فرهنگ، ضربالمثلها هم رابط اجتماعیِ بینانسلی میباشند و هم رابط اجتماعی دروننسلی؛ بنابراین از شاخصهای مناسب برای مطالعاتِ ...
بیشتر
موضوع پژوهشهای شناخت اجتماعی بررسی چگونگی راههای ضبط، استفاده، و تفسیر آن دسته از اطلاعات است که درخصوص جهانِ اجتماعی میباشد. یکی از رهیافتهای غیرمستقیم برای ورود به علوم شناختی، زبان است. در هر زبان و فرهنگ، ضربالمثلها هم رابط اجتماعیِ بینانسلی میباشند و هم رابط اجتماعی دروننسلی؛ بنابراین از شاخصهای مناسب برای مطالعاتِ درزمانی و همزمانیِ شناخت اجتماعی به شمار میآیند. این پژوهش در پی آن است که با استفاده از روشی تحلیلی_توصیفی نشان دهد: متناظر با هر الگوی شناختیِ پردازش، ضربالمثلهای فراوانی در زبان وجود دارند که صریحا از طریق برجسته کردن الگوی شناختیِ مذکور یا به تأیید آن الگو اصرار میورزد، یا به تکذیبش. بنابراین اگرچه آوردگاه طرحوارهها و شناختارها مخفیگاهی به نام ناخودآگاهِ فردی است اما فرهنگ جمعی، بسیار پیشتر از نظریهپردازان علوم شناختی، آنها را به پهنۀ توجهِ شناختشناسانه و خودآگاهانهاش آورده است. مسئلۀ پژوهش چگونگی نقشآفرینی ضربالمثلها است در انتقال الگوهای پردازش از سطح ناهوشیارِ فردی به سطح هوشیار جمعی. نگارندگان درخصوص امثال زبان فارسی و نیز امثال زبانهای دیگر تا کنون پژوهشی مشابه را رؤیت نکردهاند. زمینۀ تحقیق زبان فارسی است اما ازآنجاکه اثبات شی نفیِ ماعدا نمیکند، عالَمِ ســــخنِ تحقیق میتواند هر زبان یا گویش دیگری نیز باشد. گردآوری دادهها به روش هدفمند صورت گرفته است. خلاء التفاتِ بسنده به کاربرد علوم شناختی در پژوهشهای ادبی، و متقابلا کمتوجهی علوم شناختی به ظرفیتهای ادبیات عامه، بر ضرورت این پژوهش صحّه میگذارد. حُسن استفاده از فرهنگ عامه، بهعنوان شاهدی برای نظریات شــــــناختی، در این است که آزموده-شوندگانش طبیعیاند، نه آزمایشگاهی.
مقاله پژوهشی
داود معنوی پور؛ پونه شهابی؛ علی رضا پیرخائفی
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف ساخت مقیاس سنجش همدلی خود بر مبنای رویکرد روان پویشی دوانلو و مالان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی با هدف توسعه ای- روانسنجی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود. یافته ها: ضریب پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ 0.89 به دست ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف ساخت مقیاس سنجش همدلی خود بر مبنای رویکرد روان پویشی دوانلو و مالان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی با هدف توسعه ای- روانسنجی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود. یافته ها: ضریب پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ 0.89 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مقیاس همدلی خود نشان داد که با 16 گویه 5 عامل توجه به بدن، درک احساس، درون نگری، اضطراب و مکانیسسم های دفاعی را اندازه گیری می نماید. این مقیاس با ضریب پایایی و روایی سازه و محتوایی، برای غربالگری افراد در میزان همدلی خود مناسب است. این پژوهش به عنوان نخستین تلاش برای ساخت مقیاس همدلی خود انجام شد که به 16 گویه و 5 عامل درونی این مفهوم دست یافت. شاخص های روانسنجی این مقیاس برای نخستین تلاش قابل تامل است . این مقیاس فعلا برای غربالگری مناسب است و این مسیر نیازمند پژوهش های گسترده تری است تا بتواند به شاخص های روانسنجی مناسب برای سنجش های بالینی دست یابد.
مقاله پژوهشی
حسن بافنده قراملکی؛ سارا شرقی لوان؛ رحیم یوسفی
چکیده
مقدمه: موسیقی در تمام ابعاد وجودی انسان تأثیرگذار است و تحقیقات زیادی از تأثیر موسیقی بر جسم و روان دلالت دارند، نوازندگان نیز بهعنوان خالقان موسیقی و قشری فرهیخته از جامعه میتوانند بر آحاد مردم تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسهی نظریه ذهن نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی و نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی و ...
بیشتر
مقدمه: موسیقی در تمام ابعاد وجودی انسان تأثیرگذار است و تحقیقات زیادی از تأثیر موسیقی بر جسم و روان دلالت دارند، نوازندگان نیز بهعنوان خالقان موسیقی و قشری فرهیخته از جامعه میتوانند بر آحاد مردم تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسهی نظریه ذهن نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی و نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی و همتایان عادی است. روش: این مطالعه از نوع علی ـ مقایسهای است که در آن نمونه آماری شامل 90 نفر متشکل از 30 نفر نوازندهی حرفهای سازهای کوبهای سنتی، 30 نفر نوازندهی حرفهای سازهای زهی سنتی و 30 نفر همتای عادی انتخاب شدند که انتخاب نمونه در نوازندگان از بین اساتید موسیقی و بهصورت نمونهگیری در دسترس و انتخاب همتایان عادی بهصورت نمونهگیری هدفمند انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش نظریه ذهن بارون-کوهن بود که دادههای حاصل از آن با استفاده از SPSS-22 و از طریق تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: تجزیه و تحلیلها نشان داد که بین نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی، نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی و همتایان عادی در نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود دارد. بهطوریکه نظریه ذهن نوازندگان حرفهای سازهای زهی سنتی بیشتر از نوازندگان حرفهای سازهای کوبهای سنتی و همتایان عادی است.
مقاله پژوهشی
بهمن زندی؛ فاطمه یوسفی راد؛ سید محمود متشرعی
چکیده
نامشناسی شاخهای از زبانشناسی، یا از نظر کریستال(2008) شاخهای از معناشناسی است. نام شناسی را از منظرهای متفاوتی مورد مطالعه قرار دادهاند. این مقاله با معرفی رویکرد زبانشناسی شناختی اجتماعی، که خود ادامة منطقی رویکرد زبانشناسی شناختی و زبانشناسی اجتماعی است، به حوزة نامشناسی میپردازد. نامشناسی شـناختی اجتماعی را میتـوان ...
بیشتر
نامشناسی شاخهای از زبانشناسی، یا از نظر کریستال(2008) شاخهای از معناشناسی است. نام شناسی را از منظرهای متفاوتی مورد مطالعه قرار دادهاند. این مقاله با معرفی رویکرد زبانشناسی شناختی اجتماعی، که خود ادامة منطقی رویکرد زبانشناسی شناختی و زبانشناسی اجتماعی است، به حوزة نامشناسی میپردازد. نامشناسی شـناختی اجتماعی را میتـوان زیرمجموعة زبانشناسی اجتماعی شـناختی به شـمار آورد کـه درک کاربرد-بنیـاد از زبـان، تنـوع درون-زبانـی و بینازبانـی، مقولهبنـدی و سـرنمونها، الگـوی فرهنگـی، معنـای اجتماعـی و اثـر متقابـل زبـان، فرهنـگ، و ایدئولـوژی، جـزء مفهومهـای بنیادیـن آن هسـتند. البته باید اذعان داشت که اکثر مطالعات انجام شده در حوزة زبانشناسی شناختی، و حوزة جدیدتر و کمتر مطالعة شدة زبانشناسی شناختی اجتماعی، در حوزة مفهومشناسی هستند. لیکن به اذعان پژوهشگران این حیطه، تغییر زاویة توجه از مفهومشناسی به سوی نامشناسی از تحولات ضروری و اجتناب ناپذیر در زبانشناسی شناختی و زبانشناسی شناختی اجتماعی است. هدف این مقاله، با استفاده از روش پژوهش اسنادی، تلاشی در راستای ادامة این برنامة پژوهشی است که توسط زندی و احمدی(1395) آغاز شده است؛ با این تفاوت که، مقالة حاضر بیشتر به مطالعة اسامی عام که نمایندة یک مقوله هستند توجه دارد. مقالة حاضر چشمانداز دیگری را هم در این بحث میگشاید و آن تأکید بر رویکرد کاربرد-بنیاد در نامشناسی است. در تعبیر کاربردشناختی، نامشناسی به مطالعة انتخابهای واقعی واژگانی از میان مجموعة عبارات میپردازد و سؤالی که مطرح میکند این است که چه عواملی بر انتخاب یک عبارت خاص تأثیرگذار میباشند. این مقاله چنین نتیجهگیری میکند که انتخاب واژة مناسب برای یک مدلول خاص تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که در این میان نقش بافت از اهمیت فراوانی برخوردار است.