مقاله پژوهشی
روانشناسی شناختی
فاطمه علی پور؛ ابولفضل فرید؛ رامین حبیبی کلیبر؛ غلامرضا گلمحمدنژاد
چکیده
پژوهش حاضر باهدف ترکیب پژوهشهای انجامشده درزمینه تعیین اثربخشی مداخلات روانشناختی آموزشی و درمانی بر انعطافپذیری شناختی کودکان و نوجوانان ایرانی با روش فراتحلیل انجامشده است. جامعه آماری فراتحلیل حاضر پژوهشهای در دسترس در رابطه با اثربخشی مداخلات روانشناختی آموزشی و درمانی بر انعطافپذیری کودکان و نوجوانان است که ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف ترکیب پژوهشهای انجامشده درزمینه تعیین اثربخشی مداخلات روانشناختی آموزشی و درمانی بر انعطافپذیری شناختی کودکان و نوجوانان ایرانی با روش فراتحلیل انجامشده است. جامعه آماری فراتحلیل حاضر پژوهشهای در دسترس در رابطه با اثربخشی مداخلات روانشناختی آموزشی و درمانی بر انعطافپذیری کودکان و نوجوانان است که در بین سالهای 1392 تا 1402 منتشرشدهاند. بر اساس ملاکهای تعریفشده ورود و خروج برای پژوهشهای اولیه و نیز تحلیل حساسیت 61 اندازه اثر از 43 مطالعه اولیه توسط نرمافزار CMA ویرایش 2مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که اندازه اثر خلاصه مدل تصادفی برابر با 964/1 بود که ازنظر آماری معنیدار بوده و بیانگر اثر مثبت مداخلات روانشناختی آموزشی و درمانی بر انعطافپذیری شناختی است. همچنین نتایج نشان داد بین انواع مداخله، ابزار پژوهش و سن و جنسیت آزمودنیها تفاوت معنیداری وجود دارد. درنتیجه با توجه به اثربخشی مطلوب ارائه مداخلات آموزشی و درمانی در راستای ارتقاء انعطافپذیری شناختی کودکان و نوجوانان، پیشنهاد می شود به منظور بهرهمندی از مزایای بالقوه آن در طول عمر، به عنوان یک ضرورت بیشازپیش مورد ملاحظه دست اندرکاران تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
روانشناسی
مجید برادران؛ فرزانه رنجبر نوشری
چکیده
هدف اساسی مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حساسیت اضطرابی و همجوشی شناختی دانشجویان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بود. این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، در برگیرنده دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد املش در سال تحصیلی 1403-1402 بود. نخست، شرکت کنندگان با استفاده از ملاک ...
بیشتر
هدف اساسی مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حساسیت اضطرابی و همجوشی شناختی دانشجویان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بود. این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، در برگیرنده دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد املش در سال تحصیلی 1403-1402 بود. نخست، شرکت کنندگان با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند. سپس، 40 دانشجوی مبتلا به اختلال بدشکلی بدن با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند (20 نفر در هر گروه). همه افراد مقیاس حساسیت اضطرابی (فلوید و همکاران، 2005) و همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران، 2010) را تکمیل کردند. افراد در گروه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در 8 جلسه بر اساس مدل هایز و همکاران (1999) تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو گروه در حساسیت اضطرابی و همجوشی شناختی در سطح 01/0 تفاوت معناداری وجود دارد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند مداخله کارآمد برای کاهش حساسیت اضطرابی و همجوشی شناختی در دانشجویان مبتلا باشد.
مقاله پژوهشی
روانشناسی اجتماعی
علی مصطفائی؛ صادق شیربیگی پور
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری پیش بینی شناخت اجتماعی براساس باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی با واسطهگری تئوری ذهن بود. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه1 شهر ایلام در سال تحصیلی 401-1400 بودند که از بین آن ها 380 نفر به صورت نمونه ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری پیش بینی شناخت اجتماعی براساس باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی با واسطهگری تئوری ذهن بود. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه1 شهر ایلام در سال تحصیلی 401-1400 بودند که از بین آن ها 380 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شناخت اجتماعی نجاتی و همکاران (1397)، پرسشنامه تئوری ذهن بارون- کوهن و همکاران (2001)، پرسشنامه سوگیری انگیزشی پنتریج و همکاران (2002)، پرسشنامه ادراک شخصی شوستروم (1992) و پرسشنامه باورهای کاذب کاتلین و اپستاین (2003) بودند. پایایی و روایی پرسشنامه های مذکور از طریق تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم با نرم افزار لیزرل و مقدار CR و AVE مورد بررسی قرار گرفت و آزمون فرضیه های تحقیق براساس مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) در دو حالت تخمین استاندارد و اعداد معناداری انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد شاخصهای برازش مدل پیش بینی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم بین متغیرهای باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی با شناخت اجتماعی در مدل نهایی بود. همچنین بین تئوری ذهن و شناخت اجتماعی اثر مستقیم، مثبت و معنی داری دارد. در نهایت باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی از طریق متغیر میانجی بر شناخت اجتماعی اثر غیرمستقیم و معنی داری دارد. نتیجه گیری: بنابراین به کارگیری راهکارهای کاهش باورهای کاذب، ادراک شخصی و سوگیری انگیزشی و افزایش تئوری ذهن می تواند به افزایش شناخت اجتماعی در افراد منجر شود.
مقاله پژوهشی
روانشناسی شناختی
فاطمه فولادی؛ حسین زارع؛ پریا سادات معراجی سعید
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی بین تجارب آسیبزای دوران کودکی و کارکردهای اجرایی با نقش واسطهای پردازش هیجانی بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان شهر تهران تشکیل میداد که از این جامعه تعداد 270 نفر از دانشگاه الزهرا (س) با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی بین تجارب آسیبزای دوران کودکی و کارکردهای اجرایی با نقش واسطهای پردازش هیجانی بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان شهر تهران تشکیل میداد که از این جامعه تعداد 270 نفر از دانشگاه الزهرا (س) با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه تجارب آسیبزای دوران دوران کودکی (برنشتاین و همکاران، 2003)، پرسشنامه مهارتهای اجرایی (استریت و همکاران، 2019) و مقیاس پردازش هیجانی (باکر و همکاران، 2007) استفاده گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری با کمک نرمافزار Amos24 و SPSS22 تحلیل شدند. یافتههای این پژوهش حاکی از آن بود که رابطه بین تجارب آسیبزای دوران کودکی و کارکردهای اجرایی معنادار است. همچنین مدل نقش میانجی پردازش هیجانی در رابطه بین تجارب آسیبزای دوران کودکی و کارکردهای اجرایی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج بوت استرپ نیز حاکی از تاثیر تجارب آسیبزای دوران کودکی بر کارکردهای اجرایی از طریق نقش میانجی پردازش هیجانی بود. در نتیجه میتوان گفت که متغیر پردازش هیجانی نقش واسطهای معناداری در رابطه بین تجارب آسیبزای دوران کودکی و کارکردهای اجرایی دارد. بنابراین لازم است که از طریق اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در زمینه پیامدهای شناختی منفی تجارب آسیبزای دوران کودکی در جهت پیشگیری یا مداخله زودهنگام در این زمینه اقدام کرد.
مقاله پژوهشی
روانشناسی اجتماعی
اکرم ملک زاده
چکیده
هدف: عود اعتیاد موضوع چالش برانگیزی است که میتواند هزینههای متعدد فردی، اجتماعی و خانوادگی را به دنبال داشته باشد و ضرورت پرداختن به آنان بر هیچکس پوشیده نیست. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف آزمون و مدلیابی عود اعتیاد در رابطه با صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی در زنان انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی- ...
بیشتر
هدف: عود اعتیاد موضوع چالش برانگیزی است که میتواند هزینههای متعدد فردی، اجتماعی و خانوادگی را به دنبال داشته باشد و ضرورت پرداختن به آنان بر هیچکس پوشیده نیست. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف آزمون و مدلیابی عود اعتیاد در رابطه با صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی در زنان انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی بود. جامعه آماری شامل 200 نفر از زنان دچار عود اعتیاد بود، که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار گردآوری پرسشنامه عود اعتیاد (2000)، پرسشنامه نیازهای بین فردی جهت بررسی تعلق خنثی و ادراک بار بودنet al(2012) Kimberly و پرسشنامه سهگانه تاریک شخصیت (Jonason& Webster,2010) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار spss v.22 و pls استفاده شد. یافتهها حاکی از آن بود که اثر شخصیت خود شیفته بر عود اعتیاد 29/0، اثر شخصیت ماکیاویلی بر عود اعتیاد 19/0، اثر شخصیت سایکوتیک بر عود اعتیاد 68/0، اثر ادراک بار بودن بر عود اعتیاد 49/0، اثر احساس تعلق خنثی بر عود اعتیاد 53/0 گزارش شد. همچنین نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی در رابطه بین شخصیت تاریک و عود اعتیاد تأیید شد. با توجه به پیچیدگی عود اعتیاد در زنان لازم است بر بهبود روابط بین فردی افراد دچار شخصیت تاریک تمرکز نمو.د بهبود روابط بین فردی جهت جلوگیری از احساس طرد شدگی و محرومیت عاطفی واجتماعی موثر است که منجر به کاهش احساس بار بودن و احساس تعلق خنثی می گردد. همچنین افزایش آگاهی اطرافیان در خصوص اهمیت حمایت آنان از افراد دچار عود اعتیاد می تواند در کاهش بازگشت آنان به اعتیاد موثر باشد.
مقاله پژوهشی
علوم اعصاب شناختی
سعیده خسروی؛ سمیه حیثیت طلب؛ بیرجیت درنتل؛ رضا خسروآبادی؛ تورج هاشمی
چکیده
جهتگیری غالبیت اجتماعی، که نشاندهنده تمایل فرد به پذیرش سلسلهمراتب اجتماعی و برتری برخی گروهها بر دیگران است، میتواند بر نحوه تصمیمگیری افراد در شرایط پیچیده و نامشخص تأثیر گذارد. این پژوهش با هدف بررسی الگوهای عصبی و رفتاری مرتبط با تصمیمگیری تحت شرایط عدماطمینان در افراد با جهتگیری غالبیت اجتماعی مختلف انجام شده ...
بیشتر
جهتگیری غالبیت اجتماعی، که نشاندهنده تمایل فرد به پذیرش سلسلهمراتب اجتماعی و برتری برخی گروهها بر دیگران است، میتواند بر نحوه تصمیمگیری افراد در شرایط پیچیده و نامشخص تأثیر گذارد. این پژوهش با هدف بررسی الگوهای عصبی و رفتاری مرتبط با تصمیمگیری تحت شرایط عدماطمینان در افراد با جهتگیری غالبیت اجتماعی مختلف انجام شده است. محققان با مطالعهی فعالیت مغز 30 دانشجو، این موضوع را بررسی کردند. شرکتکنندگان در شرایط انتظار و عدم قطعیت، بازخوردهای مثبت و منفی دریافت کردند، در حالی که فعالیت مغز آنها با الکتروانسفالوگرافی (EEG) ثبت میشد. به طور خاص، ویژگیهای مرتبط با مؤلفهی N2 (دامنه و زمان تاخیر ) بررسی شد. نتایج رفتاری نشان داد که افراد با جهتگیری غالبیت اجتماعی بالا، در مقایسه با گروهی که جهتگیری غالبیت اجتماعی پایینی داشتند، زمان واکنش سریعتری از خود نشان دادند، به ویژه در شرایطی که نتایج تصمیمات به طور قطعی مشخص نبود. همچنین، گروه دارای جهتگیری غالبیت اجتماعی بالا میانگین دامنه N2 بزرگتری نسبت به گروه دارای جهتگیری غالبیت اجتماعی پایین داشتند. این یافتهها حاکی از آن است که سرعت تصمیمگیری در شرایط عدماطمینان، میتواند به عنوان یک شاخص زیستی بالقوه برای تمایلات فردی به تسلط اجتماعی تلقی شود. این کشف، علاوه بر تأیید ارتباط بین جهتگیری غالبیت اجتماعی و فرایندهای تصمیمگیری، میتواند در حوزههای مختلفی از جمله طراحی سیستمهای تصمیمگیری مبتنی بر هوش مصنوعی و توسعه استراتژیهای مدیریت رفتار اجتماعی کاربرد داشته باشد.
مقاله پژوهشی
روانشناسی شناختی
محمد صادق عطایی؛ محمدحسین عبداللهی؛ جعفر حسنی؛ ولی اله رمضانی
چکیده
هدف این مطالعه بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی بر عملکرد حافظه کاری با توجه به باورهای فراشناختی مثبت و منفی دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه خوارزمی بودند. 80 آزمودنی به روش غربالگری با پرسشنامه استاندارد فراشناخت ولز (1997) در 4 گروه باورهای ...
بیشتر
هدف این مطالعه بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی بر عملکرد حافظه کاری با توجه به باورهای فراشناختی مثبت و منفی دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه خوارزمی بودند. 80 آزمودنی به روش غربالگری با پرسشنامه استاندارد فراشناخت ولز (1997) در 4 گروه باورهای فراشناختی مثبت بالا، مثبت پایین، منفی بالا و منفی پایین قرار گرفتند. از تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر برای تحلیل دادهها استفاده شد. بر اساس یافتههای پژوهش، درگروه دارای خصوصیات بالای باورهای فراشناختی مثبت، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت، به شکل معناداری افزایش یافت اما بعد از القای هیجان منفی تغییری در عملکرد حافظه مشاهده نشد. در گروه دارای خصوصیات پایین باورهای فراشناختی مثبت، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت، به شکل معناداری افزایش یافت و پس از القای هیجانی منفی به شکل معناداری کاهش یافت. در گروه دارای خصوصیات بالای باورهای فراشناختی منفی، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت تغییری نکرد اما بعد از القای هیجانی منفی، به صورت معنادای کاهش یافت. در گروه دارای خصوصیات پایین باورهای فراشناختی منفی حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت، به شکل معناداری افزایش یافت و پس از القای هیجانی منفی به شکل معناداری کاهش یافت. براساس نتایج مطالعه، عملکرد حافظه در افراد با باورهای فراشناختی مثبت، بیشتر تحت تاثیر تجارب هیجانی مثبت و در افراد با باورهای فراشناختی منفی وابسته به القای هیجانها منفی است.
مقاله پژوهشی
روانشناسی شناختی
مونا صفاری نیا؛ مرتضی ترخان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مفاهیم کارآفرینی بر تفکر خلاق و فراشناخت کودکان مقطع دبستان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامههای تفکر خلاق ولش و مک داوال (2002) و سنجش فراشناخت کودکان باکو و همکاران (2009) 30 نفر از دانشآموز پایه سوم ابتدایی که در سال ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مفاهیم کارآفرینی بر تفکر خلاق و فراشناخت کودکان مقطع دبستان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامههای تفکر خلاق ولش و مک داوال (2002) و سنجش فراشناخت کودکان باکو و همکاران (2009) 30 نفر از دانشآموز پایه سوم ابتدایی که در سال تحصیلی 1401-1400 در مدارس ابتدایی منطقه 4 شهر تهران ثبت نام کردند، به طور تصادفی ساده انتخاب و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه (هفته ای 3 جلسه) برنامه آموزش مفاهیم کارآفرینی را به طور گروهی دریافت کردند و گروه کنترل در این زمینه آزموشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله، مجدداً تفکر خلاق و فراشناخت کودکان اعضای هر دو گروه اندازهگیری شد. از تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) برای تحلیل دادهها استفاده شد. F محاسبه شده برای فرضیه اصلی و فرضیههای فرعی در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه تفاوت معناداری نشان داد. این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهشهای مشابه، بیان کننده این واقعیت است که آموزش مفاهیم کارآفرینی بر تفکر خلاق و فراشناخت کودکان دانشآموزان نقش موثری دارد.کلید واژهها: مفاهیم کار آفرینی ، تفکر خلاق ، فراشناخت کودکان
مقاله پژوهشی
روانشناسی
اعظم اکرمی؛ احمد غضنفری؛ رضا احمدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته آموزش راهبردهای انگیزشی و مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای انگیزشی و آموزش تنظیم هیجان بر رشد اجتماعی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه است. در بخش تدوین بستۀ آموزشی، نخست اهداف محتوی مناسب تهیه و در نهایت پس از اعمال نظر متخصصان این حوزه، بستۀ اموزشی تدوین گردید. میزان شاخص روایی (CVI) و نسبت روایی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته آموزش راهبردهای انگیزشی و مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای انگیزشی و آموزش تنظیم هیجان بر رشد اجتماعی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه است. در بخش تدوین بستۀ آموزشی، نخست اهداف محتوی مناسب تهیه و در نهایت پس از اعمال نظر متخصصان این حوزه، بستۀ اموزشی تدوین گردید. میزان شاخص روایی (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) برای تمامی هدفها در این بستۀ آموزشی بالا بود. از اینرو، بستۀ آموزش راهبردهای انگیزشی در 8 جلسۀ نود دقیقهای تدوین گردید. در بخش بررسی اثربخشی روش پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دختران در حال تحصیل در دورۀ دوم متوسطه در شهر فولادشهر در سال تحصیلی 1402-1403 بود. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه رشد اجتماعی وایتزمن بود. در تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس اندازگیری مکرر طرح آمیخته برای بررسی معنیداری اختلاف میانگین در گروهها استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات متغیر رشد اجتماعی به صورت (223/57=F ، 000/0= P) و میزان اثر 732/0 به دست آمد که بیانگر آن است که بین گروههای آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، بین میانگین نمرات متغیرها در گروههای آزمایش با گواه تفاوت معناداری وجود داشته است (05/0> P)؛ به طوری که مشخص شد اثرگذاری دو روش آموزش راهبردهای انگیزش و تنظیم هیجان را بر رشد اجتماعی و مؤلفههای آن تایید میکند. روش آموزش راهبردهای انگیزشی در رشد اجتماعی به طور معناداری از روش تنظیم هیجان موثرتر بوده است و پایداری اثر آموزش تایید شد.
مقاله پژوهشی
روانشناسی تربیتی
مرضیه اسکندری پور؛ جواد مصرابادی؛ مسعود باغبانی
چکیده
این پژوهش با هدف ترکیب کمّی پژوهشها در حوزه رابطه بین شاخص های رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی با استفاده از روش فراتحلیل انجام شد. همچنین تعیین نقش متغیرهای تعدیل کننده همچون انواع شاخص های رشد اجتماعی، متغیر وابسته، محل انجام پژوهش، جنسیت و سن آزمودنیها بر این رابطه از دیگر اهداف این فراتحلیل بود. بر طبق ملاکهای ورودی و خروجی 42 ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ترکیب کمّی پژوهشها در حوزه رابطه بین شاخص های رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی با استفاده از روش فراتحلیل انجام شد. همچنین تعیین نقش متغیرهای تعدیل کننده همچون انواع شاخص های رشد اجتماعی، متغیر وابسته، محل انجام پژوهش، جنسیت و سن آزمودنیها بر این رابطه از دیگر اهداف این فراتحلیل بود. بر طبق ملاکهای ورودی و خروجی 42 مطالعه اولیه مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از حذف یک اندازه اثر پرت بر اساس نتایج نمودار قیفی، اندازه اثر ترکیبی بین این دو متغیر برابر با 33/0 به دست آمد. همچنین تحلیلهای ناهمگنی نشان از نقش احتمالی متغیرهای تعدیلکننده بر روابط بین این دو سازه داشت. سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی دارای اندازه اثر بزرگ تری نسبت به سایر شاخص ها در رابطه بین شاخص های رشد اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی بودند. در رابطه با متغیر وابسته، استفاده از معدل دروس ادبیات و ریاضی به عنوان متغیر وابسته اندازه اثر بیشتری نسبت به استفاده از معدل کل تحصیلی به عنوان متغیر وابسته داشت. همچنین مشخص شد که اندازه اثرهای اجرای پژوهش در مدرسه تفاوت چندانی با اجرای پژوهش در دانشگاه ندارد. در ارتباط با جنسیت نیز مشخص شد که اندازه اثرهای رابطه بین شاخص های رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی در مردان اندکی بالاتر از زنان است. همچنین با افزایش سن آزمونیها اندازههای اثر رابطه بین دو متغیر مذکور افزایش مییابد.
مقاله پژوهشی
روانشناسی اجتماعی
جاوید تکجو؛ ایرج شاکری نیا؛ سید ولی اله موسوی؛ سجاد رضائی
چکیده
مقدمه: عدمصداقت، رفتار فراگیری است که همراه با منفعت شخصی و زیان رساندن بهفرد، گروه دیگر یا جامعه است. بنابراین هدف این پژوهش سنجش گروهی میزان و انگیزههای عدمصداقت و مقایسه آن در مردان و زنان است.روش: پژوهش حاضر بهصورت طرح پسآزمون با دو گروه مردان و زنان (مطالعه تکضربه ای) انجام میشود. جامعه آماری متشکل از دانشجویان مقطع ...
بیشتر
مقدمه: عدمصداقت، رفتار فراگیری است که همراه با منفعت شخصی و زیان رساندن بهفرد، گروه دیگر یا جامعه است. بنابراین هدف این پژوهش سنجش گروهی میزان و انگیزههای عدمصداقت و مقایسه آن در مردان و زنان است.روش: پژوهش حاضر بهصورت طرح پسآزمون با دو گروه مردان و زنان (مطالعه تکضربه ای) انجام میشود. جامعه آماری متشکل از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه گیلان است. نمونه پژوهش حاضر شامل 189 دانشجو است که بهروش نمونهگیری هدفمند و براساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب شده و در دو گروه مردان (92 نفر) و زنان ( 97نفر) قرار گرفتند و از روش پرتاپ تاس (فیشباخر، 2013) برای سنجش میزان و انگیزههای عدمصداقت استفاده شد و دادههای حاصل با کمک آزمون دوجملهای تحلیل شد. بهمنظور مقایسهی میزان و انگیزههای عدمصداقت در دو جنس بهترتیب از آزمون t مستقل و آزمون خیدو استقلال استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از مردان (z=4.78, df=91, p<0.001)، زنان (z=1.71, df=96, p<0.05) و کل شرکتکنندگان (z=4.66, df=188, p<0.001) با انگیزه «انسان اقتصادی» دستبه رفتار عدمصداقت زدهاند. انگیزه «تصویر منِصادق» در مردان (z=1.15, df=91, p<0.045)و رفتار محافظهکارانه در زنان (z=1.71, df=96, p<0.05) در مواجهه با رفتار عدمصداقت مشاهده شد. همچنین مردان و زنان در میزان رفتار عدمصداقت (t=1.15, df=187, p<0.175) و انگیزه انسان اقتصادی (χ²=2.805, df = ... ,p<0.093) تفاوت معناداری نداشتند.نتیجهگیری: باتوجه به یافتهها، دستیابی به سود حداکثر، در افراد برانگیزانندهی رفتار عدمصداقت است و هچنین در مردان و زنان به ترتیب ارائه تصویر صادقانه از خویشتن و رفتار محافظهکارانه نمود بیشتری دارد.